سلامت روان

تشخیص بیش از حد اختلال دوقطبی

تشخیص بیش از حد اختلال دوقطبی: از زمانی که در سال‌های 1974-1977 آموزش دستیاری روانپزشکی خود را انجام دادم. اختلال دوقطبی (که در آن زمان بیماری شیدایی-افسردگی نامیده می‌شد) ساده‌ترین اختلال روان‌پزشکی بود که می‌توانم آن را از نظر پزشکی درمان کنم. شواهدی وجود نداشت (و وجود ندارد) که نشان دهد روان پریشی بیمار در طول دوره مانیک یا علائم افسردگی در طول دوره افسردگی دوقطبی قابل استفاده از هر روش روان درمانی باشد. با این حال، درمان ممکن است زمانی لازم باشد. که بیمار اتیمیک باشد (یعنی نه در یک دوره شیدایی یا افسردگی – که بیشتر اوقات است) برای مقابله با پیامدهای روان پریشی یا سایر مشکلات روانشناختی همراه. بیماران دوقطبی اتیمیک می توانند مانند هر فرد دیگری دارای اختلالات شخصیتی و اختلالات اضطرابی و هر چیز دیگری باشند. از آنجایی که، وقتی اوتیمییک باشند، در واقع، درست مثل بقیه هستند.

حدود 80 درصد از این بیماران می توانند لیتیوم را تحمل کنند و به آن پاسخ دهند تا از حملات مانیا جلوگیری کنند. هرچه بیشتر آن را مصرف کنند، احتمال جلوگیری از دوره های افسردگی نیز بیشتر می شود. اگر بیمار در حین مصرف لیتیوم دچار افسردگی شد، داروهای ضد افسردگی بسیار عالی عمل کردند. مقالات ژورنالی که می گویند اینطور نیست، بسیار گمراه کننده بودند – مهمترین آنها در این پست مورد بحث قرار می گیرند. اکثر بیماران من که لیتیوم مصرف می‌کردند. برای چندین دهه بدون علامت بودند، فرقی نمی‌کرد آنها را در یک کلینیک عمومی، یک کلینیک دانشگاهی، در VA یا در یک محیط مطب خصوصی ببینم.

زمانی که بیماران برای اولین بار دچار شیدایی شدند. از داروهای ضد روان پریشی برای پایین آوردن آنها استفاده می کردیم، معمولاً در شرایط بستری، زیرا تزریق لیتیوم چند هفته طول می کشد. با این حال، به محض اینکه لیتیوم وارد کشتی شد، داروی ضد روان پریشی را متوقف کردیم زیرا آنها نیازی نداشتند. آن را دیگر تنها بار دیگری که از داروهای ضد روان پریشی در بیماران دوقطبی استفاده کردیم. در دوره های افسردگی بود که در آن بیمار هذیان و توهم (افسردگی روانی) نیز داشت. باز هم، داروهای ضد روان پریشی اغلب پس از پایان دوره متوقف می شوند.

هنگامی که یک بیمار نمی توانست لیتیوم را تحمل کند یا به آن پاسخ نمی داد.

در آن زمان از داروهای ضد روان پریشی به عنوان تنها جایگزین استفاده می کردیم، اما همیشه باید نگران این بود که آنها باعث اختلال عصبی دیسکینزی دیررس [TD] شوند. تا زمانی که مشخص شد که داروهای ضد تشنج Tegretol و Depakote برای تثبیت خلق و خوی مناسب هستند، به داروهای خط دوم تبدیل شدند.

هنگامی که نسل دوم داروهای ضد روان پریشی جدید منتشر شد که می تواند باعث افزایش وزن و دیابت و TD شود، شرکت های دارویی شروع به فشار بر آنها کردند. استفاده از لیتیوم شروع به کاهش کرد. پس از اینکه مشخص شد برخی از آنها دارای برخی اثرات ضد افسردگی هستند – اگرچه معمولاً فقط برای تقویت یک داروی ضد افسردگی – فارما شروع به فشار بیشتر آنها کرد. با وجود خطرات قابل توجه، استفاده از 12 درصد موارد به 53 درصد موارد بین سال های 1997 و 2008 افزایش یافته است.

نه تنها این، بلکه تعداد بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بیش از دو برابر از سال 2000 افزایش یافته است. همه کسانی که علائم خلقی داشتند به اشتباه با آن تشخیص داده شدند. در درجه اول به دلیل ایده دیوانه کننده ای به نام طیف دوقطبی که حروف اول مناسب دارد. بیمارانی که به استرس‌های بین فردی و سایر عوامل استرس‌زای مداوم با بی‌ثباتی خلقی واکنش نشان می‌دادند، ناگهان دوقطبی نامیده شدند.

مطالعه دیگری در مجله روانپزشکی بالینی که قبلاً در مورد آن نوشتم نشان داد که 40٪ از بیماران در نمونه آنها که معیارهای DSM برای شخصیت مرزی و نه برای دوقطبی را داشتند. توسط یک متخصص بهداشت روان قبلی به اشتباه دوقطبی تشخیص داده شده بودند و همچنین 10٪. از همه بیماران دیگر.

اگر پزشک پس از یک مصاحبه کوتاه به شما بگوید که دوقطبی هستید، احتمالاً باید نظر دوم را دریافت کنید.

نوشته ای از کلینیک آنلاین روانشناسی

Therapy Center

02188015978

09334946711