سلامت روان

آیا این افسردگی است یا اختلال دوقطبی؟

آیا این افسردگی است یا اختلال دوقطبی؟: آیا افراد مبتلا به افسردگی می توانند در مراحل بعدی زندگی خود به اختلال دوقطبی مبتلا شوند؟ پاسخ یک «بله» واضح است.

در دهه 1970، موسسه ملی بهداشت مطالعه ای را بر روی 559 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی آغاز کرد. یکی از اهداف این مطالعه این بود که ببیند چگونه یک بیماری افسردگی جدی در بیماران در طول زندگی آنها تکامل یافته است. محققان برخی از این داوطلبان را تا 31 سال دنبال کردند.

در سال 1995، محققان مجموعه‌ای از گزارش‌ها را با نتایج ده سال اول مطالعه منتشر کردند. یکی از آن مقالات گزارش داد که تقریباً 9 درصد از این بیماران مبتلا به “افسردگی” در طی آن زمان دچار یک دوره هیپومانیک شدند. یعنی معلوم شد که آنها دارای اختلال دوقطبی II هستند. اولین دوره هیپومانیک معمولاً طی چند ماه پس از شروع افسردگی رخ می دهد، اما گاهی اوقات تا نه سال طول می کشد تا تشخیص صحیح آشکار شود. گاهی اوقات، این بیماران «افسردگی» دچار یک دوره شیدایی می‌شوند – یعنی مشخص می‌شود که دارای دوقطبی I هستند – اما این بسیار کمتر رایج بود (فقط 3.9 درصد).

بیماران افسرده ای که بعداً دچار دوره های هیپومانیک شدند (بیماران دوقطبی II )زمانی که برای اولین بار دچار افسردگی شدند حدود پنج سال جوان تر بودند. اولین دوره های افسردگی آنها به طور قابل توجهی طولانی تر بود: (تقریباً سه برابر.)

بیماران مبتلا به “افسردگی” که معلوم شد به اختلال دوقطبی مبتلا هستند چه کسانی هستند؟

در سال 2011 گزارش دیگری از همین بیماران منتشر شد. اکنون 31 سال از دوره افسردگی که در ابتدا آنها را وارد مطالعه کرد می گذشت. با گذشت زمان بیشتر، تقریباً یک نفر از هر پنج بیمار مبتلا به “افسردگی” به نوعی اختلال دوقطبی مبتلا شده بود (19.6 درصد)( 12.2 درصد دوقطبی II و 7.5 درصد دوقطبی I)

این گزارش همچنین اشاره کرد که افرادی که در ابتدای مطالعه حتی چند علامت هیپومانیک را گزارش کردند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلال دوقطبی بودند. همچنین، هرچه علائم بیشتری را گزارش کنند، خطر بیشتری دارند.

در مجموع، این مطالعات نشان داد که افراد مبتلا به “افسردگی” که به اختلال دوقطبی Iدوقطبی II مبتلا می شوند، عبارتند از:

زمانی که برای اولین بار دچار یک دوره افسردگی اساسی شدند، جوان تر بودند،

به احتمال زیاد یکی از بستگان با تشخیص اختلال دوقطبی،

بیشتر احتمال دارد چند علامت هیپومانیک خفیف داشته باشد.

اختلالات دوقطبی “نرم”.

روانپزشکان در حال حاضر تشخیص داده اند که برخی از افراد با علائم بیشتر افسردگی دارای شکل “نرم” اختلال دوقطبی هستند و ممکن است از داروهای مورد استفاده برای درمان آن بیماری بهره مند شوند. این مشاهدات منجر به این ایده شده است که طیفی از اختلالات خلقی وجود دارد.

دکتر امیل کریپلین، که اصطلاح “اختلال افسردگی مانیک” را در اوایل قرن بیستم ابداع کرد، استدلال کرد که همه بیماران مبتلا به اختلال خلقی باید به “افسردگی شیدایی” تشخیص داده شوند. این شامل بیمارانی می شود که فقط علائم افسردگی دارند. این ایده در نیمه اول قرن بیستم از بین رفت. در آن زمان بود که اصطلاح “افسردگی تک قطبی” ابداع شد و روانپزشکان شروع به طبقه بندی بیماری های صرفاً افسردگی جدا از اختلالات دوقطبی کردند.

امروز، آونگ به سمت طرز فکر دکتر کریپلین برگشته است. بسیاری از محققان اختلال خلقی استدلال می‌کنند که کریپلین درست می‌گفت و اختلالات خلقی در یک طیف متفاوت هستند، با اختلالات افسردگی خالص در یک طرف، اختلال دوقطبی I در سمت دیگر، و بسیاری از بیماران در میان. یک مقاله مروری که در سال 2007 منتشر شد، بیش از 1100 مقاله را یافت که موافق یا مخالف این ایده هستند.

من استدلال می‌کنم که اکثر روان‌پزشکانی که بیماران مبتلا به اختلالات خلقی را درمان می‌کنند، در نهایت با دکتر کریپلین موافقت می‌کنند آن‌ها هر روز بیمارانی را می‌بینند که به طور منظم در دسته‌بندی DSM قرار نمی‌گیرند. تشخیص این اختلالات دوقطبی “نرم” نه تنها دشوار است، بلکه درمان آنها نیز دشوار است. بسیاری از این بیماران در نهایت با ترکیبات پیچیده ای از داروها مواجه می شوند.

چرا تشخیص اختلالات دوقطبی “نرم” مهم است؟ زیرا این بیماران به ندرت از داروهای ضد افسردگی سود می برند که حتی ممکن است علائم آنها را بدتر کند.

خوشبختانه، آزمایشات بالینی بیشتر و بیشتری در مورد داروهای اختلال دوقطبی شامل این بیماران می شود. بنابراین امیدواریم پزشکان راهنمایی بیشتری در مورد نحوه درمان آنها داشته باشند.

نوشته ای از کلینیک آنلاین روانشناسی

Therapy Center

02188015978

09334946711