سلامت روان

استرس مزمن چگونه بر فیزیولوژی و بهزیستی تأثیر می گذارد

استرس مزمن چگونه بر فیزیولوژی و بهزیستی تأثیر می گذارد: همه موجودات زنده با بسیج منابع در بدن خود برای مقابله با تهدیدها و پر کردن آنها در هنگام احساس امنیت زنده می مانند. هر دو برای زندگی لازم است. با این حال، قرار گرفتن مداوم در معرض تهدیدات باعث تغییر در مشخصات شیمیایی می شود که بدن شما را تجزیه می کند و باعث بیماری های روحی و جسمی می شود.

درک ماهیت تهدیدها، راه‌های مختلفی که ارائه می‌کنند، و ساختار شیمی عصبی بدنتان در پرواز بقا یا حالت مبارزه مهم است. به عبارت دیگر، بدن شما حجم عظیمی از داده ها را از چندین حسگر در بدن شما جمع آوری می کند که به سیستم عصبی منتقل می شود و آن را به عمل تبدیل می کند. این واکنش باعث تغییراتی در فیزیولوژی شما می شود، اعمال فیزیکی را تحریک می کند و رفتارهای متناسب با موقعیت را ایجاد می کند.

فیزیولوژی

فیزیولوژی اصطلاحی است که نحوه عملکرد بدن را توصیف می کند. ما زنده می‌مانیم زیرا موجودات زنده تعادل فوق‌العاده ظریفی از تعادل اسید/باز، الکترولیت‌ها، فشار خون، دما، ضربان قلب بدن را حفظ می‌کنند و این فهرست طولانی است. این یک فرآیند پویا است که در پاسخ به ورودی از محیط اطراف شما در ثانیه تغییر می کند.

تغییرات فیزیولوژیکی باعث ایجاد احساساتی می شود که ما آنها را احساسات می نامیم. اما احساسات فقط کلماتی هستند که توصیف می کنند وقتی بدن شما در حال عمل است چه احساسی دارید. وضعیت فیزیولوژیکی شما بر هر سیستم اندامی تأثیر می گذارد و به علائم تبدیل می شود. هر علامت جسمی و ذهنی که تجربه می کنید با یک مشکل ارثی، یک ناهنجاری ساختاری قابل شناسایی یا تغییرات در فیزیولوژی بدن شما توضیح داده می شود – هیچ موجودی به عنوان علائم غیرقابل توضیح وجود ندارد.

ماهیت تهدیدات

هر تهدید ذهنی یا فیزیکی، درک شده یا واقعی، با واکنش دفاعی بدن شما مواجه می شود. بیشتر این امر از طریق سیستم عصبی خودمختار (ANS) انجام می شود. به آن “خودکار” می گویند زیرا تمام جلوه ها در پاسخ به ورودی خودکار هستند. جنبه تحریک / بقا تابعی از سیستم عصبی سمپاتیک (SNS) است و بخش آرامش بخش از طریق سیستم عصبی پاراسمپاتیک (PNS) واسطه می شود. عصب واگ عصب اصلی است که این سیگنال ها را منتقل می کند. این دهمین عصب جمجمه ای است که از مغز میانی درست زیر مغز منشا می گیرد.

تهدیدات فیزیکی شامل آلرژن‌ها، انگل‌ها، باکتری‌ها، ویروس‌ها، شیرها، ببرها، خرس‌ها و افرادی است که ما آنها را خطرناک می‌دانیم یا خطرناک هستند. تهدیدهای روانی کمتر آشکار اما حتی تحریک‌کننده‌تر هستند زیرا ما نمی‌توانیم از نظر فیزیکی از افکار و احساسات خود فرار کنیم. سرکوب شده ها حتی مشکل سازتر هستند.

تهدیدهای ذهنی به طور مشابه در مغز پردازش می شوند که تهدیدهای فیزیکی هستند و باعث ایجاد یک پاسخ التهابی می شوند که در صورت تداوم، اساس بیماری مزمن ذهنی و جسمی را تشکیل می دهد. نمونه‌هایی از تهدیدات ذهنی عبارتند از: خاطرات، افکار منفی، سرکوب‌ها، سرکوب‌ها، ناامنی‌ها (اجتماعی، مالی، بهداشتی و غیره)، تحریف‌های شناختی و از دست دادن چشم‌انداز و هدف زندگی.

آرایش شیمیایی بدن در معرض تهدید

واکنش بقا، پرواز، مبارزه، یخ زدگی و واکنش ضعیف شناخته شده است.همه ما با تظاهرات فیزیکی تهدید، از جمله افزایش ضربان قلب، تعریق، تنش عضلانی و افزایش فشار خون آشنا هستیم. اما چیزی که ممکن است ندانید این است که سیستم ایمنی بدن نیز فعال می شود و بسیاری از سلول ها را بسیج می کند که شکارچیانی مانند باکتری ها، ویروس ها و سلول های سرطانی را دفع می کنند. سیتوکین ها مکانیسم سیگنال دهی برای بسیج یا آرام کردن این پاسخ هستند.

سیتوکین ها پروتئین های کوچکی هستند که به عنوان پیام رسان در سراسر بدن عمل می کنند، سیگنال های سطح بالاتر را منتقل می کنند و فعالیت های هماهنگی در سطح سلولی را انجام می دهند. آنها برای تعدیل سیستم ایمنی و پاسخ التهابی نقش اساسی دارند. دو نوع سیتوکین وجود دارد: پیش التهابی (Pro-I) و ضد التهابی (Anti-I). در حالی که سیتوکین های Pro-I با دفع خطرات حاد از ما محافظت می کنند، سیتوکین های Anti-I با اجازه دادن به ما برای بازسازی، رشد و آماده سازی برای نبرد با دشمنان محیطی/داخلی، ما را ایمن نگه می دارند.

هنگامی که تهدیدها سیتوکین های پیش التهابی (Pro-I) را فعال می کنند، التهاب حاصل به “سلول های جنگجو” اجازه می دهد تا از جریان خون از طریق روزنه های باز شده در عروق خارج شوند تا مهاجمان (آنتی ژن ها) را از بین ببرند. با این حال، هنگامی که آنها به طور مزمن فعال می شوند، سلول های التهابی بافت های طبیعی را از بین می برند. آنها تقریباً در هر بیماری مزمنی افزایش می یابند. به عنوان مثال، محققان کشف کردند که برخی از انواع افسردگی پاسخ های التهابی سیستم عصبی مرکزی به استرس مزمن هستند. (3) اضطراب، اختلال دوقطبی، وسواس فکری اجباری (OCD) و اسکیزوفرنی نیز نشانگرهای التهابی بالایی دارند. (4) استرس مزمن همچنین باعث مرگ و میر زودرس می شود. (5)

مشخصات شیمیایی بدن هنگام احساس امنیت

سیتوکین های ایمنی ضد التهابی (Anti-I) زیربنای سلامت و تندرستی هستند. با افزایش آنتی‌آی‌ها، حالت‌های «نژاد و تغذیه» و «هضم و استراحت» را می‌بینیم. ما ترمیمی، متصل، پیوند، جنسی، باروری، شناختی و خلاق هستیم. مصونیت بالایی هم داریم.

وجود دارد تفاوت چشمگیر در ترکیب عصبی شیمیایی بدن شما زمانی که احساس امنیت می کنید در مقایسه با احساس خطر. احساس عمیق آرامش، رضایت، احساس خوب بودن وجود دارد. پس چرا ما بیشتر اوقات در این حالت وجود نداریم؟ ایجاد حس ایمنی برای انسان ها پیچیده است زیرا ما زبان و آگاهی داریم که در هیچ گونه زندگی دیگری وجود ندارد. شما نمی توانید از ذهن خود پیشی بگیرید.

جوهره شفا

ماهیت بیماری تهدید پایدار است و راه حل آن در ارتباط با احساس ایمنی با استفاده از استراتژی های خاص است.

کشف و تصدیق همه تهدیدهای ما – خواه واقعی، خیالی، پیش بینی شده یا سرکوب شده – اولین گام برای رسیدگی به آنهاست. دوم، انتخاب یک گریز سازگار به جای ناسازگار به ایمنی است، چه تهدید فیزیکی باشد یا معنوی. ما در فرارهای جسمی به ایمنی بهتر از فرارهای معنوی هستیم.

اگر انتخابی برای حل یک موقعیت ناخوشایند دارید، به وضوح اولین انتخاب است. اما استرس هایی که بیشترین تاثیر را روی سلامتی شما می گذارند آنهایی هستند که قابل حل نیستند. به دام افتادن توسط هر چیزی یا کسی واقعاً دفاع شما را تقویت می کند. اما از آنجایی که نمی توانید از آگاهی خود فرار کنید، چه کاری می توانید انجام دهید؟

مقابله با تهدید در حین ایجاد ایمنی

ایجاد ایمنی یک مهارت آموخته شده است و هر فرد بر اساس میزان تحمل خود، توالی خاصی خواهد داشت. خشم ناشی از گرفتار شدن در دام درد شدید و ناخوشایند است اما همچنین قدرتمند و محافظ است. نقطه مقابل خشم آسیب پذیری است که موجودات زنده به طور طبیعی برای اجازه دادن به آن برنامه ریزی نشده اند. شما باید پایه ای بسازید و ایمنی را در سطح قابل انجامی بیاموزید. سپس مهم است که با سرعت خود پیش بروید تا آسیب پذیر بودن را تحمل کنید و همچنان احساس امنیت کنید. اگر خیلی سریع و بدون پایه محکم شیرجه بزنید، به گونه ای واکنش نشان می دهید که دفاع شما را قوی تر می کند. همانطور که عمداً در سفر شفا پیشرفت می کنید، یاد خواهید گرفت که به مهارت های خود اعتماد کنید و راه هایی را برای یافتن ایمنی بدون توجه به شرایط کشف کنید. شما کنترل زندگی خود را دوباره به دست گرفته اید.

خلاصه

ماهیت بیماری مزمن قرار گرفتن مداوم در معرض تهدیدات است. راه حل در یادگیری راه های یافتن ایمنی نهفته است. اگرچه نمی توانید افکار و بیشتر استرس های بیرونی خود را کنترل کنید، اما تغییر فیزیولوژی بدن خود را کنترل می کنید. آنها ابزارهای ساده ای هستند که با تکرار خودکار می شوند. به دست آوردن این مهارت ها به شما این امکان را می دهد که زندگی خود را بر اساس شرایط خود بگذرانید – و احساس امنیت کنید.

مسئله بعدی نیاز به تحمل آسیب پذیری است. هیچ پاداشی در طبیعت برای آسیب پذیر بودن وجود ندارد. شما زنده نخواهید شد و این شامل انسان ها نیز می شود. با این حال آسیب پذیر بودن هسته اصلی روابط انسانی است. اما اگر مورد آزار و اذیت قرار می گرفتید و ذاتاً به مردم اعتماد ندارید چه می شود – و چرا این کار را می کنید؟

ما یک دوراهی داریم

ماهیت بیماری مزمن قرار گرفتن مداوم در معرض تهدید (احساس آسیب پذیری) است.

با این حال، اجازه دادن به خود برای آسیب پذیر بودن، هسته اصلی روابط انسانی است.

قبل از اینکه این اتفاق بیفتد باید بتوانید به کسی اعتماد کنید.

اگر تربیتی آشفته و حتی توهین آمیز داشته اید، چگونه می دانید به چه کسی اعتماد کنید؟

اگر ابزاری برای مقابله با طرد شدن یا آسیب دیدن نداشته باشید چه اتفاقی می افتد؟

چگونه می توانید احساس امنیت کنید در حالی که اجازه آسیب پذیری را می دهید؟

هر رابطه ای مستلزم ریسک کردن است.

قبل از اینکه این اتفاق بیفتد باید بتوانید به کسی اعتماد کنید.

اگر تربیتی آشفته و حتی توهین آمیز داشته اید، چگونه می دانید به چه کسی اعتماد کنید؟

چگونه می توانید احساس امنیت کنید در حالی که اجازه آسیب پذیری را می دهید؟

هر رابطه ای مستلزم ریسک کردن است.

این یکی از دلایل اصلی است که شما باید یاد بگیرید که چگونه در یک سکانس و با سرعت راحت احساس امنیت کنید. این یک مسیر مستقیم نیست و هرگز نخواهد بود. شما باید مراقب خود باشید و یاد بگیرید که “شکست بخورید”. هر فردی روش خاص خود را برای یادگیری احساس امنیت و زندگی بر اساس شرایط خود دارد.

نوشته ای از کلینیک آنلاین

Therapy Center

02188015978

09334946711