سلامت روان

کشف مجدد شخصیت هیپومانیک

کشف مجدد شخصیت هیپومانیک: چندین اختلال شخصیت، مانند اختلال منفعل – پرخاشگر، به دلایل مختلف از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) آمده و رفته است. اینها شامل چیزی است که در DSM-2 در سال 1968 شخصیت سیکلوتیمیک نامیده شد (مک ویلیامز، 2011)، یا، همانطور که در تاریخ بهتر شناخته شد، شخصیت هیپومانیک (یا هیپرتایمیک).

مورد دیوی (هویت ترکیبی) شروع به نشان دادن شخصیت هیپومانیک می کند:

دیوی در اتاق انتظار روی یک مماس بود که دکتر H در را باز کرد. او با خونسردی وارد اتاق شد که از کسی که درمان را شروع کند انتظار نمی رفت، گویی آنها دوستان قدیمی هستند. او که در مورد نقاشی زیبای روی دیوار و هوای خوب صحبت می کرد، به سرعت موضوع را تغییر داد. و از اینکه دکتر اچ می توانست با او ملاقات کند و “همه اینها را پشت سر بگذارد” قدردانی کرد.

دیوی توضیح داد که فهمیده بود برنامه کمک به کارمندانش به او ارجاع داده شده بود زیرا برخی از همکارانش را پوشیده بود. او گفت: “ببین، من دوست دارم کارها را انجام دهم.” “شما فکر می کنید یک کارفرما این را دوست دارد. بنابراین، وقتی علامت گذاری قطعات را تمام کردم، به کارهای دیگری نیاز دارم. بنابراین این وظیفه را بر عهده خودم می گذارم که روی چیزهایی کار کنم که می توانند بهبود یابند، مانند سازماندهی مجدد تخت ابزار.” صاحب‌کار او همچنین نگران نیاز بی‌پایان او برای درگیر شدن در پروژه‌های دیگران و زمانی که صرف صحبت کردن و پرت کردن حواس دیگران می‌کرد، بود. دیوی در کاری که برای انجام آن استخدام شده بود خوب بود. اما آنها باید او را در محیط کار مستقر می کردند، بنابراین فکر درمانی ممکن است کمک کند.

دیوی که همیشه کمی پراکنده بود و در گفتار کمی تحت فشار بود. پیروی از دیوی سخت بود و در ابتدا ممکن بود کسی را دچار ADHD قابل توجهی بداند. همانطور که دکتر H با او آشنا شد، تمایل او به روحیه غیرتمندانه، کمی بیشتر از اعتماد به نفس سلیقه ای، و گاهی اوقات، احساسات گسترده، باعث شد. به نظر برسد که او در یک دوره هیپومانیک مزمن قرار دارد.

با این حال، دیوی هرگز نداشتن این روحیه پرانرژی را انکار کرد، اگرچه او به دوره های کوتاه مدت افسردگی اعتراف کرد. به نظر می‌رسید که اینها در دوره‌های ناامیدی رخ می‌دهد، و به طور کلی با خلق و خوی او، مانند وضعیت فعلی کار، مرتبط است. واکنش دیوی با وجود داشتن برخی علائم افسردگی این بود: “من از پس آن بر می آیم. زندگی برای بدبختی بسیار کوتاه است.”

دیوی که حتی برای دکتر اچ باتجربه هم به چالش می‌کشد، متناسب با مشخصات فردی است که به آن اختلال شخصیت هیپومانیک/هیپرتایمیک یا همان‌طور که تئودور میلون نظریه‌پرداز شخصیت آن‌ها را اختلال شخصیت پرشور می‌نامد، می‌گویند.

تعریف شرط

به موازات اینکه چگونه اختلال شخصیت افسرده ربطی به یک وضعیت عاطفی ندارد، بلکه درعوض یک حالت “فروتکن” است، شخصیت هیپومانیک به خودی خود یک وضعیت عاطفی نیست، بلکه در مقابل موارد فوق الذکر قرار دارد.

به عنوان مثال، میلون (2011) به توصیف کریپالین اشاره کرد که اینها بیمارانی هستند که تمایل دارند «…در تمام زندگی خود یک الگوی «شخصیت هیپومانیک» را بدون تحولات شدید بیماریزا [یعنی دوره های اختلال عاطفی کامل] نشان دهند. اشنایدر نوشت: «شخصیت‌های هیپرتایمیک، شاد، مهربان، فعال، برابر و خوش‌بین هستند. با این حال، اغلب آنها سطحی، غیر انتقادی، خوش شانس، جسور، در تصمیم گیری عجول هستند و چندان قابل اعتماد نیستند.» شخصیت پل مکلین براد پیت در فیلم A River Runs Through It ویژگی های زیادی از این وضعیت را نشان می دهد.

جالب توجه است، در حالی که بسیاری از تشخیص ها از زمان ویکتوریا تغییر یافته اند، Akiskal و همکاران. (1998) اشاره کرد که تحقیقات مدرن آنها از وجود این شخصیت هیپومانیک همانطور که توسط شخصیت های تاریخی فوق الذکر تعریف شده است پشتیبانی می کند.

به طور عینی تر، میلون (2011) توضیح داد که افراد با این شخصیت نمایه ای از خود نشان می دهند:

پر انرژی و رانده.

بیهوده مداخله گر، سرزنده و از نظر اجتماعی سرزنده.

از نظر شناختی آشفته با افکار درهم ریخته و حداقل توانایی برای تمرکز.

خود را به عنوان نیرویی پویا ببینید، هم خستگی ناپذیر و هم مبتکر.

اهمیت خود را از طریق اغراق و بزرگنمایی رویدادها نشان دهند.

اغلب به دلیل انگیزه های همیشه فزاینده خود قادر به دستیابی به اهداف هدفمند نیستند.

ارتباط با سایر تیپ های شخصیتی

میلون همچنین بحث کرد که چگونه این وضعیت به طور غیرعادی بخشی از یک تظاهرات مختلط نیست، به ویژه با اختلال شخصیت هیستریونیک یا خودشیفته. با توجه به موارد فوق، به راحتی می توان شباهت ها و چرایی رخ دادن آنها را مشاهده کرد از دیدگاه روان پویشی. به عنوان مثال، انرژی و غیرت دائمی تا حدی از عظمت می‌تواند نشان‌دهنده دفاع در برابر آشفتگی افسردگی باشد، شبیه به دفاع جبرانی بزرگ نارسیست.

نه بر خلاف هیستریونیک، یک روحیه سرزنده و شاد در انکار تاریکی درونی شکل می گیرد. مانند هیستریونیک که بیشتر به هیجان تعقیب و گریز عاشقانه علاقه مند است، زیرا جست وجوگر بودن برای نفس او مهم تر از مراقبت است، شخصیت هیپومانیک/شوق آور ممکن است در تعقیب رنگین کمان زنده تر از ایده بلندمدت احساس کند. موفقیت، زیرا این امر مستلزم نوعی سکونت و در نتیجه، رکود در چشم آنها است.

این خطرناک است، زیرا آنها به یک هدف متحرک وابسته هستند، مبادا ارواح افسرده آنها به آنها برسد. متأسفانه، در حالی که این حرکت دائمی یک مرهم فوری است، چرخه را تشویق می کند، زیرا عدم موفقیت باعث ایجاد حس شکست می شود و افسردگی را تغذیه می کند، که فعالیت هیپرتایمیک در برابر آن دفاع می کند.

پیامدهای درمان

1. تمایز از ADHD بسیار مهم است. در حالی که در ادبیات شخصیت هیپومانیک/شورمندانه موجود به طور مشخص به آن پرداخته نشده است، می توان دید که چگونه پزشکان ممکن است چنین بیمارانی را با داشتن ADHD شدید اشتباه بگیرند و مداخله نامناسبی را دنبال می کنند. این شرایطی نیست که به داروهای محرک و تکنیک‌های زمینه‌ای/تمرکز پاسخ دهد.

بدیهی است که این امر می‌تواند منجر به این شود که بیمار به عنوان «غیر قابل درمان» دیده شود، حتی اگر در مراقبت از خود تلاش کنند. به راحتی می توان فهمید که چگونه این می تواند به واکنش های افسردگی کمک کند، و اغلب، افراد افسرده داروهای ضد افسردگی تجویز می شوند. متأسفانه، همانطور که توسط اوسر (2019) اشاره شد، برای افرادی که دارای این مشخصات شخصیتی هستند، به نظر می رسد داروهای ضد افسردگی باعث ایجاد حالت های مختلط یا شیدایی آشکار می شوند.

2. 10 تا 15 سال پیش فعالیت های زیادی وجود داشت (به عنوان مثال، هنش و همکاران، 2007؛ بلچرت و مایر، 2010؛ جوزپه، 2010؛ کرم و همکاران، 2010) که شخصیت هیپومانیک/شوق را به عنوان یک عامل خطر مرتبط می کرد. برای اختلالات دوقطبی با توجه به این اطلاعات، برای ارائه دهندگان مهم است که توجه ویژه ای به غربالگری برای سابقه دوره های شیدایی واقعی، مختلط و دوره های افسردگی اساسی در بیمارانی که مشکوک به این بیماری هستند، داشته باشند.

3) اگر پس از بررسی دقیق، یک شخصیت هیپومانیک/شورا وجود داشته باشد، در حالی که علائم آن شبیه به دوره های هیپومانیک اختلال دوقطبی است، درمان پیچیده تر از مداخله دارویی و مهارت های مقابله ای خواهد بود. همانطور که در بالا ذکر شد، در نظر گرفتن روان پویایی چنین شخصیتی و تلاش در جهت شیوه ای سازگارتر برای ارتباط با خود و جهان ضروری است.

نوشته ای از کلینیک آنلاین

Therapy Center

02188015978

09334946711