روابط سلامت روان کودک و نوجوان

آیا باید بیشتر به فرزند بالغم کمک کنم؟

آیا باید بیشتر به فرزند بالغم کمک کنم؟: بعضی از بچه های بالغ خوب بودن را سخت می کنند. آنها حق دارند، مطالبه می کنند و به سختی از والدین تشکر می کنند – اگر اصلاً از آنها تشکر کنند. آنها سخاوت والدین را به عنوان یک عمل محبت آمیز تلقی می کنند و فقط زمانی که به چیزی نیاز دارند با والدین تماس می گیرند. دیگران محبت آمیزتر هستند، اما توقعات بالای خود والدین از فرزندپروری، تشخیص اینکه چه زمانی باید بله و چه زمانی نه، برای آنها دشوار است.

تصمیم گیری در مورد میزان حمایت از یک کودک بزرگسال ممکن است امروزه به خصوص دشوار باشد، زمانی که والدین از نظر تاریخی نسبت به نسل های گذشته امید بیشتری به نزدیکی با فرزندان خود دارند.

برای اینکه همه چیز گیج کننده تر شود، دنیایی که با کودکان بالغ ما روبرو می شود بسیار متفاوت از دنیایی است که ما در سنین مشابه با آن روبرو هستیم. به عنوان فردی که در ایالات متحده رشد می‌کردم، در دوران رشد و ثبات بی‌سابقه بزرگ شدم. احساس فداکاری جمعی و پیروزی های مشترک از رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم در فرهنگ آمریکا نفوذ کرد، و همچنین احساس عمومی اعتماد به تجارت و دولت. بیشتر مشاغل یقه آبی دستمزدی برای زندگی می‌پرداختند، که باعث می‌شد دانشگاه به عنوان راهی برای بزرگسالی کمتر شود، و یک خانواده متوسط با یک نان‌آور می‌توانست دو بچه را در دانشگاه بگذراند.

نسل های جوان امروز با فضای مالی بسیار سخت تر و نابخشودنی مواجه هستند. آن هلن پترسن در کتاب Can’t Even: How Millennials Became the Burnout Generation می نویسد: «ما اولین نسل از زمان رکود بزرگ هستیم که بسیاری از ما وضعیت خود را بدتر از والدین خود خواهیم دید. در حالی که تعداد بیشتری از افراد در نسل‌های جوان به دانشگاه می‌روند، اکثریت آنها پس از خروج با بدهی سرسام‌آور مواجه می‌شوند (به طور متوسط 37000 دلار برای هر بدهکار)

بنابراین، اگر احساس می‌کنید که بیشتر از والدینتان به فرزندانتان کمک می‌کنید، احتمالاً حق با شماست. با این حال، این ارائه کمک ممکن است نه تنها به این دلیل اتفاق بیفتد که آنها به آن نیاز بیشتری دارند، بلکه به این دلیل است که نسل ما نسبت به نسل‌های قبل ثروت بسیار بیشتری جمع کرده است (حداقل برای کسانی که به‌طور ناعادلانه به دلیل جداسازی، زندان یا اشکال دیگر بسته نشده‌اند. تبعیض نژادی، همانطور که ریچارد روتشتاین در کتاب رنگ قانون می نویسد: تاریخ فراموش شده چگونه دولت ما آمریکا را جدا کرد).

با این حال، اقتصاد تنها بخشی از تصویر است. چالش‌های سلامت روان کودک شما ممکن است تشخیص اینکه چه زمانی باید کمک کرد و چه زمانی نباید کمک کرد. در یک بررسی گسترده از ادبیات، محقق نسلی ژان تونگ دریافت که افسردگی در طول قرن گذشته 1000 درصد افزایش یافته است، با حدود نیمی از این رشد از اواخر دهه 1980. داشتن فرزند مشکل دار همه چیز را برای والدین سخت تر می کند. آنها نگرانی مداوم در مورد رفاه کودک را تجربه می کنند: آینده آنها، توانایی آنها برای حمایت از خود، و توانایی آنها برای تصمیم گیری در زندگی که به جای آسیب رساندن به آنها به نفع آنها باشد.

بسته به تشخیص، برخی از کودکان بزرگسال مبتلا به بیمار روانی نسبت به والدین خصمانه، خواستار و تحقیرکننده هستند. من با بیش از چند والدین موفق کار کرده‌ام که فرزندان بزرگسال مشکل‌شان گفتند که والدین میلیون‌ها دلار به عنوان غرامت برای شکست‌هایشان به عنوان والدین به آنها بدهکار هستند. برخی دیگر فهرست‌های جزئی از هزینه‌هایی را برای والدین خود ارسال کردند که ارتباط چندانی با فرزندپروری نداشتند، اما به گفته کودک بزرگسال، باید آسیب‌های وارده به آنها را در دوران کودکی ترمیم کنند. برخی از ملاقات مجدد والدین خودداری می کنند مگر اینکه خواسته های خود را برآورده کنند.

مادری به من گفت: «فقط احساس می‌کنم این هیولا را خلق کرده‌ام. من همیشه احساس می کنم که باید تقصیر من باشد که او همیشه اینقدر خصمانه و بد اخلاق است. تنها زمانی که از او می شنوم زمانی است که به پول نیاز دارد. و من آن را به او می دهم زیرا احساس گناه می کنم.

البته، همه کودکان بزرگسالی که از بیماری روانی رنج می برند، رفتاری پرخاشگرانه با والدین ندارند. یک کودک بالغ مبتلا به افسردگی یا اضطراب ممکن است نتواند با کسی – چه رسد به والدین – به روشی معنادار در ارتباط باشد. والدین ممکن است تنها زمانی از پسر یا دختر خود بشنوند که به چیزی نیاز دارند، زیرا آنها باید به اندازه کافی انگیزه داشته باشند تا از لایه های سنگین مقاومت در برابر اقدامات مشترک با آن تشخیص ها عبور کنند.

گودال گناه والدین

احساس گناه والدین می تواند باعث شود که بدانیم چه زمانی باید محبت و حمایت کنیم و چه زمانی خیلی گیج کننده باشد. در حالی که به طور انحصاری در حوزه والدینی نیست که کودکان روانی دارند، گناه والدین به طور کلی می تواند:

کاری کنید که بیش از آنچه برای فرزندان بزرگسالتان خوب است، باشد.

به شما این حس را بدهد که باید برای همیشه هر راهی را که خودتان را مسئول زندگی آنها می دانید جبران کنید.

به شما این حس را بدهد که باید هر راهی را که آنها شما را مسئول زندگی‌شان می‌دانند، جبران کنید، حتی اگر می‌دانید که این یک اتهام ناعادلانه است.

احساس ناامیدی، ناتوانی و این احساس را در خود تداوم بخشید که هیچ کاری که انجام می دهید به اندازه کافی خوب نیست.

باعث می شود پس از تحقیر یا قدردانی ناکافی از هدایای شما، احساس رنجش بیشتری داشته باشید.

به عنوان یک قانون کلی، موارد زیر می تواند مفید باشد:

بدون سرزنش، انتقاد یا احساس گناه، آنچه را که مایل به انجام یا عدم انجام آن هستید با آرامش بیان کنید. برای به عنوان مثال، «من حاضرم تحت شرایط زیر به شما کمک کنم» یا «می‌دانم چرا چنین احساسی دارید، اما من قادر به انجام آن نیستم»، به جای «تمام کاری که انجام می‌دهید این است که می‌گیرید و هرگز نمی‌دهید. هر چیزی. تو یک آدم خودمحور هستی.

با آرامش به کودک خود اجازه دهید بداند که وقتی با شما به شیوه ای بسیار تحریک آمیز یا بی احترامی صحبت می کند، گوش دادن یا توجه را برای شما سخت می کند. به او توضیح دهید که می دانید آن ها حرف مهمی برای گفتن دارند و می خواهید آن را بشنوید، اما وقتی از لحنی خصمانه یا ترسناک استفاده می کنند، نمی توانید این کار را انجام دهید.

اجازه ندهید باج گیری شوید اما از تلاش کودک انتقاد نکنید. به سادگی بگویید، “نه، این برای من کار نمی کند.” یا، «نه، من حاضر نیستم این کار را انجام دهم. اما من حاضرم فلان کاررا انجام دهم.

با آنچه احساس می کنند یا می گویند همدلی کنید. می‌توانستم ببینم چرا چنین احساسی دارید [یا، چگونه ممکن است چنین احساسی داشته باشید]. با این حال … “

بپرسید که آنها به طور خاص از شما چه می خواهند و تصمیم بگیرید که چه کاری می خواهید انجام دهید جدا از احساس گناه یا ارعاب شما.

کنترل احساسات خود را بدون اینکه طوری رفتار کنید که می خواهید احساسات آنها را کنترل کنید، مدل کنید.

بدون شکایت یا انتظار بله یا نه بگویید

صرف نظر از علت، نه گفتن به فرزندانمان برای ما سخت است. ما می‌خواهیم به آن‌ها کمک کنیم و می‌خواهیم مورد پسندشان قرار بگیریم و این می‌تواند ما را به گره بزند و باعث شود وقتی نمی‌خواهیم بله بگوییم یا با احساس گناه نه بگوییم.

اگر می خواهید بگویید بله، پس سعی کنید این کار را با عشق و محبت انجام دهید. اگر با شکایت یا اتهام بله بگویید، قدرت هدیه را کم می‌کنید و همچنین وقتی می‌خواهید دفعه بعد نه بگویید، موقعیت خوبی ندارید. این به این دلیل است که اگر قبلاً تعدادی از تجربیات فرزند بزرگسال خود را به عنوان یک والدین معقول ثبت کرده اید، وقتی می خواهید نه بگویید، اگر بخواهند شکایت کنند یا شما را متهم به بد اخلاقی کنند، کمتر باید روی آن بایستند. یا کسر کردن.

در اینجا چند دستورالعمل وجود دارد:

اگر توانایی مالی ندارید بگویید نه. نمی توانید آن را بپردازید به این معنی نیست که شما آنقدر در چک یا پس انداز خود ندارید. عدم توانایی مالی به این معنی است که پول را از پس‌اندازهایی که برای سایر بخش‌های مهم زندگی‌تان نیاز دارید، از بین می‌برد.

اگر درخواست به روشی بیش از حد خواستار یا حق طلبانه مطرح شده است، نه بگویید. این بدان معنا نیست که شما در نهایت به درخواست بله نخواهید گفت. فقط این که در این فرآیند کمی آموزش ارائه دهید. به عنوان مثال، اگر کودک بالغ شما با وقاحت به شما می گوید که باید برای ماشین، بچه ها، خانه و غیره به او پول بدهید، بدون اینکه نشانه ای از محبت یا فروتنی داشته باشید، باید چیزی شبیه این بگویید: «خب، باید بگویم، وقتی اینطوری بپرس که واقعاً مرا نمی خواهد. شرم آور است زیرا من دوست دارم به شما بدهم. اما، این باید یک درخواست باشد، نه یک خواسته. من با خواسته ها خیلی خوب عمل نمی کنم. من مطمئن هستم که شما می توانید درک کنید. می‌خواهی دوباره تلاش کنی؟

اگر قرار است بیش از حد عصبانی شوید، نه بگویید، حتی اگر توانایی پرداخت آن را دارید. اگر سعی کرده‌اید محدودیت‌هایی تعیین کنید یا درخواست را به یک بازدید مرتبط کنید و جواب نداد، باید به این دلیل ساده که نمی‌خواهید نه بگویید.

از سوی دیگر، اگر کودک شما بیمارمبتلا به بیماری روانی است، ممکن است تصمیم بگیرید که به او کمک کنید، زیرا بهتر از این است که نگران باشید که در صورت عدم وجود بی خانمان شده یا خودکشی کند.

ملاحظات دیگر:

پول احتمالاً بیش از هر چیز مادی دیگر معنایی دارد. از جنبه مثبت، پول می تواند برای ابراز عشق، تعهد، ارزش، حفاظت و امنیت استفاده شود. از جنبه منفی، می توان از آن برای کنترل، تنبیه، دستکاری و ابراز ناامیدی استفاده کرد. در محیط والدین-کودکان بزرگسال، پول ممکن است باعث شود کودک بخواهد نزدیک‌تر باشد، از خود دور شود، با خواهر و برادرهای دیگر احساس رقابت کند، بزرگ شود یا برای همیشه به ریسمان‌های والدین بسته بماند. ابعاد زیادی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود، مانند:

آیا کمک من آنها را به بزرگسالی نزدیکتر می کند یا آنها را بیشتر وابسته می کند؟

آیا آنها امکانات روانی برای زندگی بدون کمک من را دارند یا برای رفع نیازهای اولیه خود برای سرپناه و امنیت به آن نیاز دارند؟

آیا به بدرفتاری آنها با خودم پاداش می دهم یا محدودیت های مناسبی را تعیین می کنم؟

آیا دیدگاه من نسبت به آنها با توجه به چالش های زندگی آنها که از چشم آنها دیده می شود منصفانه است یا به اشتباه آنها را از منظری می بینم که من یا نسل من را شکل داده است؟

هیچ پاسخ مستقیمی برای برخی از این سوالات وجود ندارد. بهترین توصیه من این است که نه بگویید به گونه ای که باعث شرمساری، آزار یا تحقیر فرزند بالغ شما نشود. از آنجا که این تنها اقدام خویشتن داری، بیش از هر عمل دیگری، احتمال قدردانی آن‌ها از کارهایی که در گذشته انجام داده‌اید، آنچه در حال حاضر ارائه می‌دهید را افزایش می‌دهد، و – اگر کارت‌هایشان را درست بازی کنند – آنچه را که شما انجام می‌دهید. ممکن است در آینده برای آنها انجام دهد.

نوشته ای از کلینیک آنلاین روانشناسی

Therapy Center

02188015978

09334946711