سلامت روان

ظهور و سقوط عصر روان دارویی

ظهور و سقوط عصر روان دارویی: ادوارد شورتر شناخته شده ترین مورخ روانپزشکی جهان می باشد. متن او در سال 1997، تاریخچه روانپزشکی، کتاب درسی استاندارد در این زمینه است. من از آن استفاده می کنم و آن را در تدریس خودم به دستیاران در مورد این موضوعات توصیه می کنم. بنابراین، وقتی دیدم که او سال گذشته متن جدیدی در مورد تاریخچه روان دارویی منتشر کرد، مجبور شدم نگاهی بیندازم.

ظهور و سقوط عصر روان داروسازی (انتشارات دانشگاه آکسفورد) یک مطالعه فشرده درباره تاریخچه و تکامل درمان دارویی در روانپزشکی است. همانطور که از عنوان پیداست، شورتر استدلال می کند که روان داروسازی در حال سقوط آزاد است. این بدان معنا نیست که او داروها را بی اثر یا نامناسب می داند (به دور از آن)، اما این صنعت اساساً همه جنبه های روانپزشکی را از بین برده است: از تشخیص و طبقه بندی گرفته تا تحقیقات و درمان بالینی.

در مقایسه با تاریخچه روانپزشکی او که در بحبوحه “دهه مغز” به عنوان دفاع از رویکرد بیولوژیکی نوشته شد، ظهور و سقوط عصر روان داروسازی لحن انتقادی تری اتخاذ می کند و بر چیزهای دیگر پافشاری می کند. ، که اختلال دوقطبی کودکان تا حد زیادی یک اختراع شرکت داروسازی است. داروهای ضد روان پریشی غیر معمول احتمالاً بهتر از داروهای معمولی نیستند (و از برخی جهات بدتر، به عنوان مثال، از نظر عوارض جانبی). و اینکه لیتیوم در مقایسه با آنتی‌سایکوتیک‌های نسل دوم جدیدتر (و بسیار سودآورتر) برای اختلال دوقطبی و افسردگی بسیار کم استفاده است.

شورتر همچنین ادعا می کند که ضد افسردگی های سه حلقه ای قدیمی تر (TCAs) توسط SSRI ها و SNRI های جدیدتر بدون دلیل موجه جایگزین شده اند، و اینکه TCA ها در افسردگی های کلاسیک و مالیخولیایی موثرتر هستند. او تا حدی افزایش کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده را به‌عنوان «استاندارد طلایی» در ارزیابی اثربخشی درمان‌ها مقصر می‌داند و برای بازگشت به روزهای اولیه روان‌داروشناسی استدلال می‌کند، زمانی که روان‌پزشکان به سادگی می‌دانستند که چه چیزی بر اساس مشاهده مستقیم بیماران و سالها تجربه بالینی او در دفاع از این دیدگاه به روان-فارماکولوژیست پیشگام دونالد کلاین اشاره می کند.

شورتربه نقل از روانپزشک برنارد کارول می گوید: “مشکل ما در روانپزشکی این است که بازاریابی برای ایجاد تصور فریبکارانه از اثربخشی و ایمنی برای ترکیباتی که پیشرفت درمانی کمی دارند، به کار می رود. در عین حال، بازاریابی برای حذف داروهای قدیمی واقعاً مؤثر و غیرفعال به کار می رود. هیچ نمونه ای بهتر از بی مصرف بودن لیتیوم در اختلالات خلقی برای این موضوع وجود ندارد.”

شورتر در حالی که کاملاً از دیدگاه فرویدی حمایت نمی کند، روان درمانی را با دقت بیشتری نسبت به متن سال 1997 خود انجام می دهد و با بیان این که بازگشت به رویکردی که بیشتر به روان درمانی گرایش دارد، برای روانپزشکی به عنوان یک کل مفید است، نتیجه گیری می کند. در همان زمان، او برای بازگشت به آزمایش‌های بیولوژیکی در روانپزشکی استدلال می‌کند. مانند آزمایش سرکوب دگزامتازون برای مالیخولیا و تحقیقات ماکس فینک در مورد الکتروانسفالوگرافی دارویی. برای کوتاهتر، تنها تعداد انگشت شماری از بیماری های روانپزشکی واقعی وجود دارد. بسیاری از نهادهای تشخیصی جدیدتر توسط منافع اقتصادی شرکت های داروسازی و برخی روانپزشکان تقویت شده اند.

و شورتر از نام بردن هراسی ندارد. او مکرراً روانپزشکان و صاحبان صنعت را که به اعتقاد او در این وضعیت نقش داشته اند، مانند چارلز نمروف و جوزف بیدرمن، فرا می خواند. او همچنین در مورد استفاده از به اصطلاح رهبران افکار کلیدی که اساساً «اسلحه‌های اجیر شده» برای صنعت داروسازی هستند به شدت انتقاد می‌کند. صراحت او را در این زمینه تحسین می کنم.

در مجموع، کتاب ظهور و سقوط عصر روان داروسازی برای هر کسی که درگیر یا علاقه مند به درمان روانپزشکی است، خواندنی است. این شامل روانپزشکان، درمانگران، بیماران، اعضای خانواده و دیگران می شود. شورتر غول تاریخ روانپزشکی است و این کتاب ناامید کننده نیست.

نوشته ای از کلینیک آنلاین

Therapy Center

02188015978

09334946711