آیا شما یا شریک زندگیتان با اختلال خلقی دست و پنجه نرم می کنید؟
آیا شما یا شریک زندگیتان با اختلال خلقی دست و پنجه نرم می کنید؟ : ارتباطات ما با دیگران برای شکوفایی ما حیاتی است. د واقع، طبق نتایج مطالعه گرنت هاروارد،(طولانیترین مطالعه در مورد رشد بزرگسالان) روابط ما ممکن است مهمترین پیشبینی کننده شادی و پیری ما باشد. به نظر به اندازه کافی ساده است، درست است؟ که برای پیشرفت در زندگی بایستی که روابط شاد و سالم ایجاد کنید.
اگر به همین راحتی بود نیازی به گفتن نیست که روابط می توانند سخت باشند. اما شکل گیری و ایجاد این روابط سالم و موثر آسان نیست و همه روابط، عاشقانه و غیره، چالش های خود را دارند. به هر حال، شما دو فرد منحصربهفرد را کنار هم قرار میدهید، که میتواند انواع موقعیتهای جالب، هیجانانگیز، و زیبا، در عین حال پیچیده و گاهی ناامیدکننده را ایجاد کنند .حالا یک اختلال خلقی را به این ترکیب اضافه کنید و ببینید چه اتفاقی ممکن است بیفتد.(آیا شما یا شریک زندگیتان با اختلال خلقی دست و پنجه نرم می کنید؟)
کسانی از شما که به طور مرتب ما را دنبال می کنید می دانید که ما در مورد انواع رویکردهای روانشناسی مثبت می نویسیم تا به تقویت نزدیک ترین ارتباطات خود کمک کنیم. در این مطلب، میخواهیم اذعان کنیم که در حالی که هر رابطه متفاوت است و مجموعهای از مشکلات خاص خود را دارد، اما کسانی که با اختلال خلقی زندگی میکنند با چالش بیشتری روبرو هستند.
اخیراً این فرصت را داشتیم که با جورج هافمن، یکی از دوستانمان که مبتلا به اختلال دوقطبی است صحبت کنیم. یک شوهر و پدر دوست داشتنی، جورج می خواست داستان خود را در مورد زندگی با یک اختلال خلقی و اینکه چه چیزی برای او مفید بوده است تا مهمترین روابطش را سالم نگه دارد و به او کمک کند تا زندگی رضایت بخشی داشته باشد، به اشتراک بگذارد. او امیدوار است که به اشتراک گذاری داستان خود به سایر افراد مبتلا ککه برای مدیریت یک اختلال خلقی دچار مشکل هستند کمک کند.(آیا شما یا شریک زندگیتان با اختلال خلقی دست و پنجه نرم می کنید؟)
تجربیات شخصی او از زندگی با اختلال دوقطبی در اکثریت عمرش الهام بخش بوده و از جمله اقدامات موثر او در زمینه کنترل این چالش می توان به مدیتیشن، حرکت و کار معناداراشاره نمود. در این مطلب، او به وضوح داستان خود و اقداماتی را که برای کمک به مدیریت علائم اختلال خلقی خود برای ارتقای رفاه و ارتباط بهتر با همسر و دخترش انجام داده است، بازگو میکند:
سالها را در بیمارستانها و خارج از آن گذراندم. حتی زمانی که دارو شروع شد و به ثبات منجر شد، زندگی به شدت رضایت بخش نبود. مدیتیشن را شروع کردم و به من این امکان را داد که بیماری را بهتر کنترل کنم، خانواده و فرزندی داشته باشم. دکتر من که دارو را تجویز کرد معتقد است که مدیتیشن، حرکت و کار معنادار من قویترین مداخلات در مدیریت اختلال دوقطبی من (حتی موثرتر از دارو) بوده است.
داستان زندگی او نشان دهنده انعطاف پذیری باورنکردنی او و اینکه چگونه فعالانه برای یافتن معنای زندگی روزمره خود و ایجاد ارتباط با دیگران تلاش می کند.
اصالت او این قدرت را دارد که به بسیاری دیگر که ممکن است برای مدیریت یک اختلال خلقی در تلاش هستند کمک کند. اول و مهمتر از همه، جورج تأکید می کند که یافتن یک روانپزشک خوب که با آن راحت هستید و احساس می کنید می توانید کاملاً به آن اعتماد کنید، چقدر ضروری است. او از روانپزشک عالی خود که بیش از ده سال با او کار کرده است سپاسگزار است. پس از آزمون و خطای بسیار، او و پزشکش داروی مناسبی را برای کمک به مدیریت اختلال خلقی او پیدا کردند.
علاوه بر این، جورج به سختی روی برداشتن گامهای خاص برای مدیریت علائم خود قبل از اینکه به یک قسمت کامل تبدیل شود، کار کرده است. به طور خاص، او بر سه تمرین روزانه تمرکز دارد: مراقبه، حرکت، و کار معنادار.
جورج سال ها قبل از اینکه در فرهنگ رایج شود، مدیتیشن انجام می داد. این به او این امکان را میدهد که بهجای ربوده شدن توسط افکارش آنطور که مستعد بود، لحظهی حال را بهطور ذهنی تجربه کند.
متوجه شدم که توجه کامل عنصر کلیدی بود که به من کمک کرد به سمت حرکت و کار معنادار حرکت کنم. نه در مورد تسکین استرس بود و نه هدف گرا بود. همیشه در مورد بودن در لحظه بود. این افکار مربوط به گذشته یا ضربه روحی است که منجر به احساس گناه یا اضطراب می شود. غالباً آن افکار فقط افکار صادقانه هستند.
بیرون آمدن از سر و وارد شدن به بدن می تواند در مدیریت خلق و خوی ما و جلوگیری از مارپیچ رو به پایین موثر باشد. غوطه ور شدن کامل در لحظه ضروری است، او می گوید:
هر قسمت از اضطراب قبل از اینکه ذهن از بین برود در بدن اتفاق می افتد. من از مدیتیشن برای توجه به این چیزها استفاده می کنم. اگر بیست دقیقه در روز مدیتیشن کنید، می توانید متوجه آن درد خاص در شانه یا احساس ناراحتی در روده شوید که همیشه قبل از یک قسمت وجود دارد. سپس می توانید با ملاقات با درمانگر خود مداخله کنید.
مدیریت خلق و خویمان
در حالی که مدیریت یک اختلال خلقی کار زیادی می طلبد، ما مجبور نیستیم به تنهایی آن را سخت کنیم. علاوه بر روانپزشک، ما میتوانیم با عزیزانمان همکاری کنیم تا به ما کمک کنند تا در مسیری که میتواند یک سفر دشوار باشد، حرکت کنیم.
جورج از همسر حامی خود تشکر می کند که به او کمک می کند قبل از اینکه یک قسمت تمام عیار رخ دهد، پرچم های قرمز را شناسایی کند. آنها پشت سر هم کار می کنند و توجه خود را بر لحظه حال متمرکز می کنند تا متوجه چیزهای کوچکی در رفتار او شوند که اغلب پیش درآمدی برای دوره های شیدایی هستند. او میگوید: «در روابط شریک زندگیتان میتواند یاد بگیرد که متوجه تغییرات رفتاری خاص در شما شود، و هنگام مدیتیشن میتوانید از این علائم هشداردهنده نیز آگاه شوید.
جورج توضیح میدهد که با همکاری بهعنوان یک تیم، همکاری بیشتر با شریکتان در پذیرش کمک در صورت نیاز و انجام مداخلات قبل از اینکه همه چیز از کنترل خارج شود، آسانتر است. “اگر فرد متوجه تغییرات در بدن خود شود، برای همکاری با شریک زندگی خود بازتر خواهد بود، زیرا به آنها احساس عاملیت می دهد.”
او به ما میگوید با توجه آگاهانه به بدن خود، میتوانید مواردی مانند استقامت را بهتر متوجه شوید، برای مثال، که میتواند یک هشدار اولیه برای تغییر خلق و خو باشد.
جورج علاوه بر همکاری نزدیک با یک روانپزشک مورد اعتماد، توصیه میکند سه روش زیر را با پزشک خود در میان بگذارید تا به مدیریت علائم اختلال خلقی کمک کنید:
1.مدیتیشن
او می گوید کاری را انجام دهید که نقطه تمرکز داشته باشد و به آن بازگردید. من از نفسم استفاده می کنم و فقط به نفس کشیدن ادامه می دهم. من مردم را از انجام مدیتیشن های هدایت شده منصرف می کنم زیرا شما نیاز به یک نقطه تمرکز دارید تا بارها و بارها به آن بازگردید. او بر اهمیت وضعیت بدنی خوب تاکید می کند. «صاف روی یک صندلی بنشین. به طور طبیعی نفس بکشید. چشماتو ببند توجه خود را، روی نفس خود که انقباض شکم خود را احساس می کنید، قرار دهید.
هر بار که ذهن شما سرگردان است (و خواهد شد) به آن نقطه تمرکز باز می گردد. او میگوید، تنها کاری که در ابتدا خواهید توانست انجام دهید چند دقیقه است. با این حال، با تمرین، می توانید حرکات کششی طولانی تری انجام دهید.و تا 20 دقیقه در روز به طول بیانجامد.
2.حرکت
«روی احساسات بدن تمرکز کنید. با نفس خود شروع کنید. چه در حال پیاده روی سریع، چه در حال دویدن یا یک پیاده روی معمولی صبحگاهی، حرکت را در اندام خود احساس کنید. صرف نظر از سرعت، به بدن خود و کاری که انجام می دهید توجه کنید. بدون موسیقی یا مزاحمت های دیگر،”. در عوض، عمیقاً بر روی حرکت درون بدن خود تمرکز کنید. با استفاده از تمام حواس خود به آنچه در بدن و محیط اطرافتان می گذرد توجه کنید. ببینید چه چیزی در مقابل شماست. شاید این رنگ سبز پر جنب و جوش درختان، صدای جیک زیبای پرندگان، یا گرمای خورشید روی پوست شما باشد که توجه شما را به خود جلب می کند. فعالانه برای بودن در محیط فعلی کار کنید. غوطه ور شدن کامل کلید است.
3. انجام کار و فعالیت معنادار
جورج می گوید که روزانه کار معناداری پیدا کنید. او توضیح میدهد: «وقتی مینویسم، بدون موسیقی در پسزمینه این کار را انجام میدهم تا بتوانم کاملاً روی نوشتههایم تمرکز کنم.» او توضیح میدهد که ممکن است معنای مورد نیاز خود را از کار روزمره خود دریافت نکنید و این اشکالی ندارد. با تبدیل کردن همه چیز به تمرین، به سایر فعالیت های روزانه یا کارهای ساده مانند شستن ظروف یا خرد کردن سبزیجات معنا بدهید. و با تمرکز کامل روی کارتان.
او توصیه میکند کاری مفید برای انجام روزانه پیدا کنید. برای مثال، اگر به سمت موسیقی گرایش دارید، ممکن است تمرین روی پیانو باشد. یا اگر مانند جورج حیله گر هستید، توجه شما می تواند روی ساخت کشتی های مدل متمرکز شود. کار بدنی چیزی است که به نظر او بسیار مفید است. دیگران ممکن است آنچه را که نیاز دارند در جمع اعداد یا حل پازل بیابند.
هر چه که هست، نوعی کار پیدا کنید که بتوانید تمام توجه خود را به آن جلب کنید. ممکن است این شغل فعلی یا یک سرگرمی شما باشد. او میگوید صرف نظر از نوع شغلی که دارید، خواه کارمند سوپرمارکت باشید یا جراح قلب، همه کارها معنیدار هستند، زیرا شما را به بیرون از خودتان و به یک جامعه میکشاند.
ارتباط با انجمن
“کل هدف کار این است که از خودمان بیرون بیاییم و بخشی از یک جامعه شویم و از آن جامعه نیرو بگیریم. جورج می گوید کار چیزی است که ما را به هم متصل می کند.
این سه روشی که جورج توصیف میکند ممکن است به هر کسی کمک کند تا بهزیستی خود را بهبود بخشد، صرف نظر از اینکه آیا اختلال خلقی دارد یا خیر. تحقیقات نشان داده است که داشتن یک تمرین مدیتیشن روزانه، حرکت منظم بدن و یافتن معنی در زندگی ما همگی با سلامت جسمی و روانی بیشتر مرتبط هستند.
جورج در پایان گفت: “با مولد بودن در جامعه، تاثیر مثبت بر دیگران و کمک به رفاه آنها، همه ما می توانیم سلامت روان خود را بهبود بخشیم.”
نوشته ای از کلینیک آنلاین
Therapy Center
02188015978
09334946711