فردی

مادر مهربانتر دوست صمیمی

♦️مادر دوستم هم مثل مادر من آدم با محبتی نیست ولی چرا من نسبت به دوستم حالم همیشه بدترو مشکلاتم شدیدتر است؟
♦️خیلی ها هستند که مثل من بچه طلاق هستند، پس چرا منم که اینهمه مشکل دارم و بقیه ندارند؟
کمتر کسی است که تاثیر تجارب گذشته و دوران کودکی در زندگی کنونی را بی ارزش  بداند. ولی نکته قابل تامل این است که ما بفهمیم تجارب گذشته، چگونه در زمان حال متجلی می‌شود؟  بعنوان مثال؛  فردی در سن کودکی بدلیل طلاق والدین تنها میشود. این دختر بچه  مجبور است با نامادری دچار بیماری وسواس خود، زندگی کند. در این شرایط  تنها راه حفظ رابطه ی دلبستگی با  مادر سخت گیر و نامهربان، منظم بودن ، مطیع بودن، پخته بودن، نادیده گرفتن خود و در یک کلمه “فیک” بودن است. در آن زمان این رفتار کودک تنها وسیله توجه گرفتن از نامادری خویش بود. حال همین فرد در بزرگسالی در ارتباط با اطرافیان خود از جمله مردان همان مکانیزمی را بکار میبرد که در کودکی با نامادری اش آزموده بود. پس تلاش میکند که در رابطه  دختر کاملی باشد, همیشه به طرف مقابل و احساساتش توجه ویژه کند، کادوهای گران قیمت میخرد, در هر اختلاف نظری کوتاه می آید، تحقیر میشود و خود را نادیده میگیرد ولی در ظاهر عاشق، شیفته و وابسته می ماند!
بنابراین, مهم نیست که در گذشته چه آسیبی دیده ایم، بلکه مهم آن است که اکنون چگونه خودمان به خودمان اسیب میزنیم…یادمان باشد که ” دفاع های کودکی، دشمن بزرگسالی اند.”
اکنون نامهربان تر از مادری که فرد را رها کرد و رفت، خود شخص است که همان آسیبی را که مادر با بی توجهی به احساساتش به او وارد کرد, با بی توجهی به خودش تکرار میکند.
وظیفه درمانگر این است که آینه صاف و شفاف باشد تا بیمار بتواند از طریق آن با بهوشیاری و شفقت به خودشناسی برسد.
 Malan, D., & Della Selva, P. C. (2007). Lives transformed: A revolutionary method of dynamic psychotherapy. Karnac Books.
-Frederickson, J. (2013). Co-creating change: Effective dynamic therapy techniques