فردی

آیا از دیدگاه رویکردISTDP شادی (Happiness) اضطراب زا است ؟

آیا از دیدگاه رویکردISTDP  شادی (Happiness) اضطراب زا است ؟                                                                                                                                                     

آیا تا به حال راجع به ترس از احساسات مثبت اندیشیده اید؟ آیا بیمارانتان را نسبت  به بیزاری از احساس خوشایند داشتن آگاه کرده اید؟ به نظر شما ISTDP چگونه به این موضوع می نگرد ؟ ترس از شادی ، از نظرم من دوری و بیزاری از احساسات خوشایند برای فرار از پیامد های منفی آن است.( از قبیل اینکه شاد بودن ما را  مغرور  و بی اخلاق می کند ، شاد بودن منجر به بروز چیز های بد می شود شاد بودن منجر به برانگیختگی حسادت دیگران می شود.شاد بودن ما را از خدا دور می کند،شاد بودن غمگینی به همراه خود می آورد.)
شادی در تعدای از بیماران منجر به دفاع و اضطراب می شود. چرا ؟ شاد بودن خلاف و قانون شکنی است زیرا ما قانون سوپر ایگو را که همواره باید در رنج  وسختی باشیم شکسته ایم.شاد بودن هم دل و جرات می طلبد !!! در ISTDP دفاع های مقابل شادی ، در این مفهوم پوشش داده می شوند: دفاع در مقابل نزدیکی هیجانی زیرا صمیمت با خود شادی می آورد. افرادی که از شادی می هراسند در واقع از نزدیکی عاطفی و صمیمیت می ترسند.
دفاع ها  در مقابل شادی ممکن است با موقعیت های پویشی مختلفی بر انگیخته شوند مانند:

–  اگر من شاد باشم ممکن است جرم کنم زیرا خودم را از مادرم و توافقمان  مبنی بر رنج کشیدن و قربانی شدن متمایز ساخته ام .بنابراین باید شاد نباشم و اجازه دهم باهم قربانی بمانیم. ( افسردگی مشترک ، والد – فرزندی )

–  شادی من ممکن است جرم باشد زیرا از پدرم جلو زدم و بر عقده ادیپ غلبه کرده ام .همچینین من نا شاد می مانم و موفقیت و شادی را منکر می شوم تا مانع احساس گناهم ناشی از میل شدیدم به مغلوب کردن پدرم شوم.

–  شادی من  شاید جرم باشد زیرا نزدیکان من ممکن است به من غبطه بخورند یا حسادت کنند. من منکرشادی خود می شوم آنرا به کمترین حد می رسانم تا ما همواره در تیره بختی و بیچارگی کنار هم بمانیم! دوست ها در روزهای بیچارگی به درد هم می خورند. بنابراین آنها هم به من حسادت نمی کنند . ( مشکل اینجاست که موفقیت معمولا منجر به بر انگیختگی حسادت عده از مردم می شود و تو نمی توانی منکراین حقیقت شوی .اگر تو خود را پشت حسادت آنها حفظ کنی ، در حق خود و همه کسانی که در موفقیت تو سهیم هستند جنایت کرده ای.)

–  و در نهایت اگر من شاد باشم  خود مجازات گری را رها ساخته ام و با احساسات منفی زیر بنایی آن مواجه می شوم. بنابراین برای اینکه گناه زیر شادی، خشنودی و موفقیت را متوقف کنم خود را هر لحظه که شاد شوم مجازات می کنم تا آرزویم را  مبنی بر موفقیت ، شادی و زندگی رضایت بخش پنهان کنم .