یادگاریهای حافظه
یادگاریهای حافظه
کلمه PTSD برای اولین بار بهطور رسمی در سال ۱۹۸۰ وارد نظام طبقه بندی بیماریهای روانی شد. این به معنای آن نبود که بیماری جدیدی در عالم پزشکی کشف شده و یا این اختلال قبلا وجود نداشته است.
در زمان جنگ جهانی اول مشابه همین اختلال در میان سربازان مشاهده میشد که در آن زمان آن را «شوک گلوله باران» مینامیدند. از آن هم عقبتر و در۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مصریان باستان با علایم روانی پس از جنگ آشنا بودند و یونانیان نیز پس از وقوع جنگ ماراتن در ۴۵۰ قبل میلاد که بین سپاه داریوش هخامنشی و دولت آتن روی داد اختلالاتی مشابه PTSD را در میان سربازان خود مشاهده و آن را توصیف کردهاند.
هنوز به درستی معلوم نشده که چرا بعضی از آدمها به PTSD دچار میشوند؛ اما تحقیقات جدید بر این عقیده است که کلید حل این مسئله در چگونگی ثبت خاطرات در مغز است. مسئله اینجاست که حافظه ما وقایع را در پوشههای کاملا مجزا و تفکیک شده ثبت نمیکند بلکه هنگام بایگانی یک اتفاق، مغز سعی میکند بین خاطره آن اتفاق و دیگر محفوظات و تجربههای زندگی ارتباط برقرار کند.
به همین دلیل دیدن یک منظره و تصویر یا شنیدن صدایی جدید یا حتی چشیدن و بوییدن چیزی که ارتباطی ولو اندک با حادثه قبلا تجربه شده داشته باشد میتواند با به راه انداختن زنجیرهای از محفوظات مغزی دوباره همان حادثه را زنده کند.
هر چقدر فردی بهمدت طولانیتر در معرض یک موقعیت خطرناک باشد و هر چقدر به متن حادثه نزدیکتر باشد احتمال ابتلا به PTSD افزایش مییابد. با این وجود شواهد گردآوری شده بعد از حملات ۱۱ سپتامبر نشان میدهد که نداشتن حضور فیزیکی در محل یک حادثه تضمینی برای مبتلا نشدن به PTSD نیست، به همین دلیل بهنظر میرسد که نوعی استعداد شخصی نیز برای ابتلا به PTSD لازم است.