خانواده در مانی راه حل محور
حاصل کار مددکار اجتماعی به نام استیو دی شازر و همکاران او در مرکز خانواده درمانی میلواکی می باشد( گلدنبرگ و گلدنبرگ، 1382). این رویکرد یکی از شاخه های رویکرد پست مدرن در حیطه ی خانواده درمانی است که با تمرکز بر حل مساله، تغییر و توجه به راه حل ها به درمان مشکلات می پردازد. این درمان به دلیل دیدگاه غیر آسیب شناختی، کوتاه مدت بودن، ماهیت کاربردی و عملی آن و تکنیک های ساده ی قابل آموزش یکی از رایج ترین رویکردهای درمانی کنونی است(بکوا و بکوار، 2003). ).
درمان کوتاهمدت راهحل محور یکی از انواع درمانهای متداول در کاهش مشکلات زناشویی در بین درمانگران و مشاوران خانواده است.این رویکرد مستقیم، کارآمد ( فرینگتن، مک کالوم و اسکینر، 2011)، آینده نگر و هدفدار است( تریپر، دولان، مک کالوم و نلسون،2006؛ گورمن،2008) وبه عینیت اهمیت میدهد و مبنی بر فرضیههایی است که مراجعان توانایی و خلاقیت و گاهی اوقات مهارت های تسهیل کنندهای دارند و میتوانند دورنماها و دیدگاه ها را به نحوی تغییر دهند که گزینه های جدیدی برای تجربه و تعادل فراهم کنند (گورمن،2008 این رویکرد درمانی بر یافتن راهحلها توسط مراجع با کمک درمانگر تأکید دارداز آنجایی که درمانجو ودرمانگر به تدریج درباره راه حلی که می خواهند به کمک هم آن را بسازند، بیشتر صحبت میکنند، به حقیقت و واقعیت چیزی که درباره اش سخن میگویند، اعتقاد پیدا میکنند. طبیعتا، شیوه کار زبان نیز همین است. درمان دارای مولفه هایی چون مثبت دیدن، برچسپ نزدن، ایمان داشتن به توانایی مراجع و کوتاه مدت بودن می باشد (گلدنبرگ،1382).
معمولاً تأکید اصلی رویکردهای سنتی روان درمانی بر روی مشکلات و دغدغه هایی ست که مراجعین به خاطرشان به درمان مراجعه می کنند. اما درمانهای پست مدرن، کمترین تأکید را نسبت به مسائل و مشکلات مراجعین دارند. از آنجایی که رویکرد راه حل محور نیز یکی از رویکردهای پست مدرن محسوب می شود از اینرو کمترین تأکید را نسبت به مشکلات و بیشترین تأکید را نسبت به راه حلها دارد. فرض این رویکرد بر آن است که مراجعین تا قبل از وارد شدن به فضای درمان بارها و بارها در منجلاب مشکلات دست و پا زده اند. بنابراین پرداختن دوباره ی به این مشکلات در فضای درمان نیز تداوم گرِ همان مسیرهای به بن بست رسیده ی قبلی ست.