سلامت روان

کمک گرفتن برای اختلال دوقطبی نشانه ای از داشتن قدرت است

کمک گرفتن برای اختلال دوقطبی نشانه ای از داشتن قدرت است: اختلال دوقطبی می تواند هر کسی را، صرف نظر از جنسیت، نژاد، تحصیلات یا طبقه، از سنین قبل از نوجوانی تا دهه شصت را تحت تاثیر قرار دهد. و در بدترین حالت می تواند زندگی و سلامتی، ازدواج و خانواده، شغل، دوستی، امور مالی و موارد دیگر را تحت تاثیر سوء قرار دهد.

  • .بین 25 تا 50 درصد از پنج میلیون نفر یا بیشتر مبتلا به اختلال دوقطبی در ایالات متحده حداقل یک بار اقدام به خودکشی می کنند. هشت درصد موفق به خودکشی می شوند و میزان خودکشی در افراد مبتلا به دوقطبی چهار برابر بیشتر از جمعیت عمومی است. اگرچه مشخص نیست چه تعداد از نظامیان فعال ممکن است مبتلا به اختلال دوقطبی باشند، داده ها نشان می دهد که حدود 700000 سرباز کهنه کار با آن زندگی می کنند.

خود یک موضوع جدی است، اما کاری است که باید انجام می‌دادم. من استدلال می‌کنم که به دنبال درمان سلامت روان بودن باید باارزش شود. و با همان روشی که فرهنگ ما با سرطان، دیابت یا شکستگی پا برخورد می‌کند، برخورد شود. در مورد بیماری های جسمی، ما تمایل داریم علائم را بشناسیم، کمک پزشکی دریافت کنیم، بهبود پیدا کنیم و به زندگی خود ادامه دهیم. ما (معمولا) بیمار یا مجروح را به خاطر بیماریشان سرزنش یا شرمنده نمی کنیم. در بیشتر موارد، ما آنها را دوست داریم، حمایت می کنیم و به آنها کمک می کنیم تا خوب شوند.

3.و در مورد بیماری‌های روانی، ما اغلب منتظر می‌مانیم تا افراد قبل از دریافت کمک های مورد نیاز، شکست بخورند. و این شکست اغلب با پیامدهای دائمی خانوادگی، قانونی، اجتماعی، شغلی یا تحصیلی همراه است. اما چگونه می توانیم این را تغییر دهیم؟

به نظر من، ما به تحقیقات علمی بیشتری در مورد اختلال دوقطبی و سایر بیماری‌های روانی وبه طور کلی سلامت مغز نیاز داریم. ما باید نشانگرهای هشدار دهنده ژنتیکی را شناسایی کنیم، علل را پیدا کنیم، مکانیسم های بیماری را درک کنیم، ودرمان وداروهای پیشگیرانه را توسعه دهیم. ما نیاز به شناسایی زودتر علائم و حتی درمان های بالقوه داریم.واین تحقیقات برای جامعه ما حیاتی است.

علاوه بر این، چگونه افراد مبتلا به این بیماری ها می توانند به شغل خود ادامه دهند؟نمونه هایی از مشاغل پزشکی و دانشگاهی وجود دارد که راه هایی برای این کار پیدا می کنند. به عنوان مثال، استاد روانپزشکی کی ردفیلد جیمیسون از دانشگاه جانز هاپکینز، برای چندین دهه از اختلال دوقطبی شدید رنج می برد، با این حال فهمیده است که چگونه آن را مدیریت کند و در سطح جهانی هم به عنوان روانپزشک و هم به عنوان محقق عمل کند. آیا مشاغل دیگر نیز می توانند از این روند پیروی کنند؟

میلیون ها نفر همچنان رنج می برند. بدتر از آن، رنج آن‌ها با انگی که بسیاری از اعضای جامعه ما همچنان به بیماری‌های مغزی می‌گیرند، تشدید می‌شود. بر حسب تصادف ، بالاخره به اندازه کافی سالم بودم که بتوانم داستانم را در بدترین بحران بهداشت عمومی زمان ما بازگو کنم.

.آنچه شما می توانید انجام دهید:

اگر شما یا کسی که دوستش دارید علائم هشداردهنده اختلال دوقطبی یا یک بیماری روانی جدی دیگر را نشان می دهد، فوراً به کمک پزشکی بروید. متخصصان پزشکی خود را درگیر کنید.درک این موضوع که تشخیص دوقطبی دشوار است، می‌تواند با سایر بیماری‌های مغزی و ویژگی‌های شخصیتی ترکیب شود. و سال‌ها طول می‌کشد تا به درستی تشخیص و درمان شود. در مورد بیماری های دوقطبی و روانی به طور کلی مطالعه کنید، مطالعه کنید و یاد بگیرید. به طور کامل در این زمینه تلاش کنید. دانش قدرت است.

هنگامی که دارو و درمان برای شما تجویز شد، به آن پایبند باشید و با پزشک و درمانگر خود گفتگوی آگاهانه داشته باشید. خودتان را فولاد کنید تا مادام العمر سازگار باشید. اختلال دوقطبی هرگز استراحت نمی کند و شما هم نمی توانید. شما نیز مانند من، ممکن است خود را در یک «جنگ همیشگی» بیابید که نمی‌توانید از آن دست بکشید یا از آن دور شوید، بدون اینکه نتایج بالقوه فاجعه‌باری داشته باشید.

اما خبر خوب این است که اختلال دوقطبی یک وضعیت پزشکی قابل درمان است. با درمان مناسب و نگرش مصمم، این امکان برای بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی وجود دارد که زندگی موفق و شادی داشته باشند.

اعتراف به کمک، دریافت آن و پیمودن مسیر بهبودی، شجاعت و قدرت می خواهد. من خجالت نمی کشم و خجالت نمی کشم که یک بازمانده و رونق دوقطبی باشم.(کمک گرفتن برای اختلال دوقطبی نشانه ای از داشتن قدرت است) در واقع، من سپاسگزار و مفتخرم که از این سخت ترین نبردها جان سالم به در بردم – با حمایت همسر، خانواده، دوستانم و با هدیه غیرمنتظره یک زندگی جدید عالی، بار دیگر شکوفا شدم.