رشد شخصی سلامت روان فردی

مدیریت کردن اهداف

مدیریت کردن اهداف: در سال 2008، اقتصاد ایالات متحده در حال سقوط آزاد بود. در پاسخ، کنگره یک بسته محرک را امضا کرد که هدف آن کمک مالی به خانواده‌های طبقه متوسط کم درآمد، از جمله موارد دیگر بود. دانشمندان علوم اجتماعی از این موقعیت برای انجام چند آزمایش استفاده کردند.

یکی از این آزمایش‌ها – که توسط محققان دانشگاه میامی و دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو انجام شد – برای خودکنترلی و برنامه‌ریزی آزمایش شد. [1] آزمایش‌کنندگان به دریافت‌کنندگان بسته محرک گفتند که برای دریافت پول، باید برنامه‌ای برای نحوه استفاده از آن تهیه کنند.

آنهایی که برنامه ریزی کردند (بر خلاف کسانی که در گروه کنترل بودند) در نهایت هزینه بیشتری کردند. خودکنترلی آنها از پنجره بیرون پرید. کسانی که برنامه ریزی نکردند کمتر خرج کردند.

ممکن است بگویید: ها؟ فکر می کنید برنامه ریزی از قبل به کنترل خود کمک می کند، نه برعکس.

اما دلیل اینکه کسانی که از قبل برنامه ریزی کرده اند به احتمال زیاد بیشتر هزینه کرده اند به اهداف مربوط می شود. وقتی هدفی را می‌سازید اما احساس می‌کنید هیچ پیشرفتی در آن ندارید، انگیزه شما کاهش می‌یابد. منطقی است، درست است؟

بنابراین فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد اگر مجبور شوید برنامه‌ریزی بیشتری را به هدف خود اضافه کنید که در آن هیچ پیشرفتی ندارید؟ شما احساس می کنید زمانی که مردی از پا افتاده است، کسی دارد لگد می زند. و این احتمالاً دقیقاً همان کاری است که دستورالعمل برنامه ریزی با دریافت کنندگان بسته محرک انجام داده است. بار دیگری را به کسی اضافه کرد که به احتمال زیاد فردی از قبل سربار بود. انگیزه کمی که باقی مانده بود را از بین برد.

آیا می شد از این جلوگیری کرد؟

اشتباه است که برنامه ریزی را به خاطر بی انگیزگی این افراد سرزنش کنیم. مشکل بیشتر به نحوه هدف گذاری افراد به طور کلی مربوط می شود.

من اغلب دیده‌ام که مشتریان وقتی از مشاوره می‌خواهند به وضوح محکوم به شکست هستند. اینجاست که من بخشی از تخصص خود را در مرحله هدف‌سازی به کار می‌برم.

می بینم که چه اشتباهی می کنند؟ آنها اهدافی را می سازند که به سادگی دست نیافتنی است. هدف بزرگ، گسترده و نه چندان کاربردی است. آنها می خواهند همه چیز را در زندگی خود تغییر دهند.

در حال حاضر، در حالی که من آنها را به خاطر جاه طلبی شان تحسین می کنم، اهدافی که خیلی بزرگ هستند به نظر می رسد طاقت فرسا است. هدفی که طاقت فرسا است غیرممکن به نظر می رسد و ناخواسته انگیزه را از بین می برد. با این حال، هدفی که به خوبی طراحی شده باشد، می تواند زندگی را قابل مدیریت کند.

در زیر عناصر کلیدی هدف‌سازی مؤثر که من با مراجعانم از طریق آنها راهنمایی می‌کنم آورده شده است:

1. یک هدف بزرگ بگیرید و آن را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید.

اگر می خواهید زندگی خود را تغییر دهید، از خود بپرسید، چه جنبه ها یا بخش هایی از زندگی خود را می خواهید تغییر دهید؟ کاهش وزن؟ روابط؟ اهداف شغلی؟ حوزه های مختلف هدف را تعیین کنید سپس آن اهداف کوچکتر “بزرگ” را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید.

پیامدهای روانشناختی تعیین اهداف شامل افزایش علاقه به کار، غرور در عملکرد، افزایش احساس اثربخشی شخصی، و در بیشتر موارد، بسیاری از مزایای زندگی عملی مانند شغل بهتر و دستمزد بالاتر است.

2. هدف را قابل اندازه گیری کنید.

اگر هدفی را انتخاب می کنید، مطمئن شوید که راهی وجود دارد که بتوانید به نحوی یک عدد برای آن قرار دهید. اگر می خواهید وزن کم کنید – چقدر وزن؟ اگر می خواهید پول بیشتری به دست آورید – چقدر پول بیشتر؟ انجام این کار باعث می شود هدف واقعی باشد.

مردم اغلب اهداف خود را مبهم می سازند. هدف مبهم مانند رانندگی در مه غلیظ است. شما فکر می کنید راه درست را می روید، اما هیچ سرنخی ندارید که آیا در حال پیشرفت هستید یا خیر زیرا نمی توانید ببینید. اعداد به پاک شدن مه کمک می کنند.

3. اهداف باید واقع بینانه، قابل دستیابی و عملی باشند.

اگر هدف شما برنده شدن در لوتو است، فکر نمی‌کنم این خیلی واقع بینانه باشد. اگر هدف شما نوشتن کتاب، گرفتن مدرک دکترا و ثروتمند شدن در یک سال است، ببخشید، فکر نمی‌کنم این کار چندان کاربردی باشد. باز هم هدف خود را بردارید و آن را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید.

یکی دیگر از نکات کلیدی در مورد اهداف مربوط به واقع بین بودن و عملی بودن و در نظر گرفتن آنچه در کنترل شماست است. به عنوان مثال، تغییر شخص دیگری در کنترل شما نیست. با این حال، تغییر نحوه واکنش شما به آن شخص در کنترل شماست.

بنابراین، تقسیم آنچه می خواهید به دو دسته می تواند مفید باشد: آنچه در کنترل شما است و آنچه خارج از کنترل شما است. هنگامی که این کار را انجام دادید، اهداف قابل دستیابی و قابل اندازه گیری برای آنچه در کنترل شما است ایجاد کنید و روی پذیرش آنچه خارج از کنترل شما است کار کنید. شما نمی توانید آنچه خارج از کنترل شما است را تغییر دهید، اما می توانید خودتان را تغییر دهید.

تعهد هدف در صورتی محتمل است که نتیجه هدف برای فرد مهم باشد و فرد معتقد باشد که هدف واقعاً قابل دستیابی است

4. بعد از اینکه هدف خود را تعیین کردید، اهدافی را تعیین کنید.

هدف، رویای شما در مورد آنچه می‌توان به دست آورد است، و اهداف نحوه برنامه‌ریزی شما برای رسیدن به هدف است. باز هم، اگر هدف شما کاهش وزن است، چگونه می خواهید این کار را انجام دهید؟

اگر بگویید «من سالم‌تر غذا می‌خورم» این خطر مبهم بودن را دارد. چگونه برای تغذیه سالم برنامه ریزی می کنید؟ این زمانی است که به جزئیات ماهانه، هفتگی، روزانه و ساعتی می رسید. هرچه بتوانید دقیق تر و مشخص تر باشید، احتمال بیشتری وجود دارد که هدف خود را دنبال کنید.

5. از حامیان، دوستان و هنرمندان در اهداف شما

اگر فکر می کنید به تنهایی می توانید به هدف خود برسید، به احتمال زیاد سخت در اشتباهید. بیشتر اوقات، شما نیاز به یک جامعه دارید که از شما حمایت و کمک کند.

یک جامعه مزایای بسیاری از جمله بازخورد، مسئولیت پذیری و تشویق را فراهم می کند. وقتی تغییرات سختی ایجاد می‌کنید، می‌خواهید افراد در دادگاه خود باشند. تعیین و انجام یک هدف کار فوق العاده سختی است. اما اگر درست انجام شود، می تواند زندگی را تغییر دهد. این کار را به تنهایی انجام ندهید.

نوشته ای از کلینیک آنلاین روانشناسی

Therapy Center

02188015978

09334946711