سلامت روان شخصیت فردی

حقایقی در مورد اختلال دو قطبی نوعII

حقایقی در مورد اختلال دو قطبی نوعII: این یک تصور غلط است که اختلالات دوقطبی یک تجربه بالا-پایین و بالا-پایین در ارتباط با خلق و خو است. طوفان های خلقی به احتمال زیاد به افسردگی منجر می شوند، و این به ویژه در اختلال دوقطبی II بیشتر است.

یکی از همکاران اخیراً از اینکه یک بیمار سابق با نمایه دوقطبی کلاسیک نوع 2 خودکشی کرد، ابراز تاسف کرد. به وی اطلاع داده شد که پس از یک دوره تثبیت، متوفی با یک مرحله افسردگی به خصوص طولانی مدت مواجه شد که در طی آن با الکل خود درمانی کردند. و مشخص شد که این بیمار سابق همکارم تمام ارتباطات خود را با پزشک قطع کرده، مشروبات الکلی می‌نوشیده و در اواسط دهه 20 زندگی‌اش بدون یک یادداشت کوتاه این دنیا را ترک کرده است.

از بین بیماران دوقطبی که طی سال‌ها با آنها کار کرده‌ام، این نوع 2 است که از نظر خودآزاری و فعالیت‌های خودکشی متمایز است، و تحقیقاتی وجود دارد که نشان می‌دهد این مورد برای افرادی که با آن‌ها مواجه شده‌ام مجزا نیست. با این حال، قبل از بررسی دقیق‌تر، بررسی اولیه اختلالات دوقطبی نوع 1 در مقابل نوع 2 ممکن است برای خوانندگان مفید باشد.

انواع کلاسیک اختلال دو قطبی

نوع 1: مشخصه این بیماری، دوره های مانیک یا مختلط است که در برخی زمان ها با دوره های افسردگی اساسی همراه می شود. شیدایی فقط انرژی بیشتر و پرحرفی، افزایش عزت نفس بهره وری نیست. در حالی که ممکن است بین بیماران متفاوت باشد، شیدایی عموماً تجربه‌ای است که در آن افکاری که از کنترل خارج می‌شوند و با ابعادی هذیانی همراه است. به طور غیرعادی، ویژگی های روان پریشی مانند توهم وجود دارد، و حتی ممکن است روان گسیختگی هم رخ دهد. اپیزودهای مختلط اساساً زمانی اتفاق می‌افتند که شیدایی بر افسردگی حاد اضافه شده باشد. بیماران نوع 1 همچنین با تجارب شیدایی تحت فشار مواجه می شوند که به عنوان هیپومانیا شناخته می شود.

نوع 2: بیماران با این مشخصات به سیکل های هیپومانیا با دوره افسردگی حاد “محدود” هستند. دوره‌های هیپومانیک معمولاً آنها را ناتوان نمی‌کند، اگرچه ممکن است برخی رفتارهای پرخطر وجود داشته باشد، یا افزایش انرژی فیزیکی و ذهنی آنها می‌تواند آنها را خسته کند. اگر یک دوره مانیک کامل یا مختلط رخ دهد، تشخیص به نوع 1 تغییر می کند.

چرا نوع2 کمتر جدی تلقی نمی شود؟

اختلال دوقطبی نوع 2 برای دور های افسردگی اساسی خود مورد توجه قرار گرفته است. گویی آنچه که در داشتن «فقط» فاز شیدایی تضعیف شده (هیپومانیا) گم شده است، اغلب در پایان افسردگی جبران می شود.

افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 1 یا 2 هر دو تمایل به تجربه دوره افسردگی حاد غیر معمول دارند. دوره افسردگی حادغیر معمول دارای ویژگی های زیر می باشد:

  • واکنش خلقی: خلق و خوی فرد ممکن است در واکنش به رویدادها یا اخبار مثبت روشن شود.
  • فلج سرب: شکل شدیدی از عقب ماندگی روانی حرکتی که در آن بیمار به معنای واقعی کلمه احساس سنگینی می کند، به خصوص در اندام ها.
  • خواب زیاد یا کمبود انرژی.
  • پرخوری یا پرخوری و افزایش وزن قابل توجه.
  • احساس طرد شدن بین فردی حتی زمانی که فرد در دوره افسردگی نیست وجود دارد.

 افسردگی حاد غیر معمول عموماً شدیدتر از سایر زیرگروه‌های افسردگی اساسی است همچنین شناخته شده است که مدت زمان بهبودی افراد چه در اختلالات دوقطبی و چه در اختلال افسردگی اساسی پیچیده است. مانند هرافسردگی حاد غیر معمولی، افرادی که دارای ویژگی های غیر معمول هستند نیز می توانند روان پریشی را تجربه کنند، که به گفته برخی از محققان در افسردگی دوقطبی غیر معمول نیست.

در حالی که نوع 1 و 2 هر دو تمایل بیشتری به تجربه افسردگی حاد غیر معمول نسبت به شیدایی / هیپومانیا دارند اما افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 معمولاً بیشترآن را تجربه می کنند و دوره های افسردگی طولانی تر از نوع 1  را تجربه می کنند که همراه با علائمی چون افزایش نگرانی، بدبینی، کمرویی، شک و خستگی می باشد .

مسائل پیچیده‌تر این است که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2، با افزایش سن، به نظر می‌رسد دوره‌های بهبودی کوتاه‌تری را بین دوره‌های خلقی نشان می‌دهند .”با پیشرفت روند اختلال، افراد مبتلا به دوقطبی II ممکن است به طور فزاینده ای در معرض عود به دنبال سطوح پایین تر استرس باشند.”

به طور خلاصه، مبتلایان به نوع 2 مستعد دوره های بیشتری از( MDE)افسردگی حاد طولانی‌تر و شدیدتر با علائم اضطراب هستند. علاوه بر این، در نوع 2، دوره های افسردگی حاد ممکن است به طور فزاینده‌ای با افزایش سن به هم نزدیک‌تر شوند و اپیزودهای خلقی پیشرونده، که معمولاً MDE هستند، می‌توانند با حداقل استرس ایجاد شوند.

جمع بندی

برای درک اینکه این بسته دوره های افسردگی حاد به طور طبیعی منجر به اقدامات خودکشی بیشتری می شود نیازی به محقق بودن نیست. وطبق آمارAPA (2022)، افراد مبتلا دوقطبی نوع2، نرخ اقدام به خودکشی در حدود 36.3 درصد یا 4 درصد بیشتر از نوع 1 دارند. جیمیسون (2019) همچنین به ما می گوید که میزان اقدام به خودکشی در بین نوع 2 افزایش یافته است. علاوه بر این، به نظر می‌رسد که در تلاش‌های افراد مبتلا به افسردگی دوقطبی نوع 2 مرگ‌ومیر بالا وجود دارد (APA، 2022). و نکته قابل تامل دیگر این است که بستگان درجه اول مبتلایان به دوقطبی 2، 6.5 برابر افزایش فعالیت خودکشی دارند.

 نشانه های بالینی اختلال دو قطبی II

دوقطبی نوع 2 اغلب به اشتباه به عنوان MDE تشخیص داده می شود.  این به این دلیل است که بیماران در هنگام افسردگی بیشتر مستعد درمان هستند و هیپومانیا که بسیار کمتر از شیدایی شدید است، احتمالاً کسی را نیازمند درمان نمی کند.

با توجه به عواقب افسردگی دوقطبی 2، پزشکان بهتر است برای شناسایی دوره های هیپومانیک تاریخی در افراد افسرده به طور کامل بررسی کنند. و در طول درمان مراقب دوره های در حال ظهور باشند. این امر به ویژه در صورتی صادق است که بیماران افسرده با علائم غیر معمول MDE که به طور غیرعادی طولانی و شدید هستند. با توجه به این که این مشخصات با دوقطبی 2 همراه است، ظاهر شوند.

در مورد درمان، روان درمانی نه تنها برای تثبیت دوره های خلقی فعلی، بلکه برای جلوگیری از سیکل های خلقی احتمالی در آینده با کمک به بیماران برای مدیریت استرس و به ویژه بهداشت خواب ضروری است. بر کسی پوشیده نیست که استرس می تواند در شروع سیکل های خلقی آزاردهنده در بیماران دوقطبی نقش داشته باشد. اعتقاد بر این است که شروع چرخه خلقی با کمبود خواب مرتبط است که این موضوع در شرایط استرس رایج است. حتی اگر یک دوره شیدایی/هیپومانیک باشد که از کمبود خواب شروع می شود، ممکن است به MDE منجر شود.

در نهایت، در حالی که ارجاع به روانپزشکی در هر اختلال عاطفی بزرگ یک ملاحظۀ عاقلانه است. هم چنین با توجه به بار ژنتیکی/بیولوژیکی در میان اختلالات دوقطبی، برای کمک به وقفه در چرخه خلقی بسیار مهم است.

نوشته ای از کلینیک آنلاین

Therapy Center

02188015978

09334946711