فردی

هزينه درمان بالاست و من توانايي پرداخت آن را ندارم: واقعيت يا دفاع

هزينه درمان بالاست و من توانايي پرداخت آن را ندارم: واقعيت يا دفاع؟؟!

 

گاهي اوقات افراد توانايي پرداخت هزينه هاي درمان را ندارند،اما اكثر اوقات اين نگراني از جانب بيمار، دفاع است به عنوان نمونه مي توان به بيماري اشاره كرد كه ادعا مي كند از پس هزينه هاي درماني بر نمي آيد ولي براي تعطيلاتش حسابي پول خرج مي كند يا زني كه از هزينه بالاي درمان شكايت دارد ولي دائما كفش هاي گران قيمتي مي پوشد.”مداخله اي كه اينجا مطرح مي شود مستقيما از فردريكسون نقل شده است،
بيمار: اين ويزيت شما خيلي گرونه
درمانگر: ولي كفش هاي شما هم به نظر خيلي گرون مي رسه
بيمار:شما داريد منو بابت خريد اين كفشها سرزنش مي كنيد؟
درمانگر:ابدا، كفش هاي قشنگيه، چيزي كه مهمه اينه كه تو تمايل داري پولت را به خريد كفش اختصاص بدي تا خودت و افسردگي ات.اين قسمتي از الگوي زندگيت نشده كه به چيز هاي بي اهميت تر بيشتر از خودت بها بدي؟ آيا ارزش قائل شدن براي خودت دشوار است
بيماري كه به راحتي پولش را خرج ديگران ميكند تا خودش، ازينكه اولويتش زندگي شخصي اش باشد احساس گناه مي كند.
بيمار: من نميتوانم از پس هزينه درمان بر بيام
درمانگر: ولي هنوز تو توانايي اينو داري كه تو تعطيلات مقداري زيادي از پولت را صرف فراهم كردن بهترين امكانات خوشگذراني براي فاميلات كني، واست سخته كه با خودت همونطور كه با ديگران رفتار ميكني، برخورد كني؟ به تعويق انداختن روند درماني افسردگيت ميتونه نمونه اي از بي اعتنايي به خودت باشه؟