فردی

نمی توانیم چیزی را تغییر دھیم مگر اینکه آن را بپذیریم

نمی توانیم چیزی را تغییر دھیم مگر اینکه آن را بپذیریم

نمی توانیم چیزی را تغییر دھیم مگر اینکه آن را بپذیریم. معنای این سخن یونگ چیست ؟ در ظاھر،پذیرش به معنای دست از تلاش کشیدن برای تغییر است. اگر اینطور است پس چگونه “پذیرش” می تواند مسبب تغییر شود؟ برخی اصحاب مراقبه، به دنبال چنین کلامی،به این سوء برداشت رسیده اند که اگر می خواھی جریان ھای فکری، احساسی، و جسمانی آزاردھنده خود را تغییردھی، فقط آنھا را “نگاه کن” این امر خیلی از مراقبه گران را در باتلاق نظاره گری منفعلانه تجارب روانشناختی گرفتار کرده است که حاصلی جز تداوم نظارهگری چرخه رنج و زجر ندارد. برای ھمین لازم است معنای جمله یونگ، دقیق تر فھمیده شود و ھمچنین مفاھیمی چون “ھستی بی کوشش” و نظاره گری بدون اقدام و عمل. معنای این سخنان به زبان ساده و عملیاتی چنین است: اگر با تجربه ھای فکری و احساسی ناسالم و مکرر، و یا حس ھای جسمانی ناخوشایند روبرو ھستید، نخست باید دست از تلاش برای تغییر آنھا بردارید. ھنگامی که دست از تلاش برای تغییر برداشتید، مقاومت و انزجار شما در برابر آن تجربه فرو می ریزد و انرژی ھای روانی که صرف مقاومت و انزجار می شد، آزاد می شود. با آزاد شدن این انرژی ھا، امکان مشاھده نزدیک و دقیق در جھت درک آن تجربه فراھم می گردد. در این حالت است که می توان آنھا را بھتر و ملموس تر مشاھده کرد. مشاھده گری ھمراه با فھم و حضور، زمینه ساز دیالوگ میان شما به عنوان مشاھده گر، و موضوع مورد مشاھده است. پیامد این دیالوگ، مفاھمه است و نتیجه مفاھمه، ھمکاری است. وقتی ھمکاری میسر شد،بستر تغییر نیز فراھم می گردد. بنابراین وقتی می گوییم تا چیزی را عمیقا نپذیریم، تغییر رخ نمی دهد. یعنی اگر چیزی را با دقت و دلسوزی مشاھده نکنیم و نشناسیم، و دست از زور و فشار برای تغییر آن برنداریم، فھم دقیق و برقراری دیالوگ و ھمکاری و در نھایت تغییر آن پدیده ممکن نمی شود. حال این پدیده می تواند یک عادت ذھنی و رفتاری باشد و یا یک شخص بیرونی که با او ارتباط داریم. اینجاست که ھستی بی کوشش را باید ھستی بی زور و خصومت بی حاصل معنا کرد، نه ھستی بدون تلاش بھینه و سازنده. اینجاست که نظاره گری بدون کوشش را باید تلاش در جھت فھم و درک معنا کرد اینجاست که تا چیزی را نپذیری امکان تغییر آن وجود ندارد قابل درک تر می شود.

دکتر نیما قربانی