زوج و ارتباط

مفاهیم اساسی زوج و خانواده درمانی

—مفاهیم اساسی زوج و خانواده

مفهوم خانواده

خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی – فرهنگی تلقی می شود که دارای دارای یک ساختار قدرت است که به وسیله ی آن اشکال مختلفی از ارتباط بروز می کند. اعضای این سیستم با هم رابطه ای عمیق و چند لایه دارند.

خانواده سیستم ارتباطی است که با روابط دوستی و روابط کاری متفاوت است.  موفقیت ازدواج وابسته به میزان آمادگی افراد برای ازدواج و درک واقع بینانه ی آنها از روابط زوجی است.

زوج به عنوان یک یسیستم منحصر به فرد

این رابطه در عین حال که می تواند صمیمانه ترین و راحت ترین رابطه ی ممکن باشد، می تواند شدیدترین صدمات ممکن را به اعضاء وارد کند.

رابطه زوجی با روابط دوستی و روابط فامیلی تفاوت هایی دارد.

 بانزر و وست (1992) شش ویژگی را به عنوان مشخصه های رابطه ی زوجی عنوان کرده اند که در زیر می آید:

1- رابطه ی زوج داوطلبانه است یعنی هر دو عضو زوج می دانند که مجبور نیستند با هم ازدواج کنند.

2- رابطه ی زوج مستلزم ایجاد تعادل بین پویایی و ثبات است.

3- رابطه ی زوج گذشته ، حال و آینده ای دارد. رابطه ی زوج سالم، تعادلی است بین گذشته ، حال و آینده به گونه یی که زمان حال و آینده فدای گذشته نشود.

4- ازدواج کردن مستلزم ترکیب دو آینده و دو گذشته است که شامل ارزش ها و جهان بینی های متفاوتی است.

5- قرار گرفتن در رابطه ی زوجی مستلزم حمایت کردن و حمایت شدن است.

6- رابطه زوج مستلزم این است که هر عضو زوج فردیت و هویت منحصر به فرد خود را حفظ کرده و در عین حال توانایی این را داشته باشد که در لحظاتی این فردیت را فدای رابطه کند.

ازدواج کردن یکی از مشکل ترین و پیچیده ترین وظایف دوره ی بزرگسالی است. این رویداد مهم در عین حال به عنوان ساده ترین و عاشقانه ترین مرحله ی چرخه ی زندگی توصیف شده است.

سالوادور مینوچین سلسله مراتب زوج را به عنوان یک سیستم مجزا توصیف کرد.

زوج ها برای این که بتوانند رابطه ی پایدار و لذت بخشی داشته باشند، باید به وسیله ی شناساندن محدویت ها به دیگران، حول رابطه ی خود مرز ایجاد کنند.

زوج هایی که حول رابطه ی خود مرز ایجاد نمی کنند، درون خانواده ی اصلی و یا روابط دوستی گیر می افتند. ایجاد این مرزها گاهی به سادگی امکان پذیر نیست.

تعارض های رابطه ی زوج با نیازهای فردی

وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند، رابطه ی زوجی برای آنها نسبت به سایر روابط، در اولویت قرار گرفته و به طور طبیعی دیگر روابط آنها در حالت ثانویه قرار می گیرد. اگر این گونه عمل نشود، چالش های ارتباطی زوج عمیق می شود.

تنش بین فردیت شخص (استقلال و خود محوری) و قرار گرفتن در یک رابطه ی زوجی که مستلزم توجه کردن به خواسته ها و نیازهای شخص دیگر است، باید حل شود تا رابطه ی زوج به سمت موفقیت و لذت پیش برود.

اسطوره ها رابطه ی زوج را به چالش می کشند

گاهی اوقات زوج ها انتظارات غیرمنطقی و غیرواقع بینانه ای از خود، همسر و رابطه ی شان دارند. این انتظارات غیرواقع بینانه یا اسطوره ها، باید اصلاح شوند تا اثر منفی آنها بر رابطه و رفتار زوج ها کاهش پیدا کند.

بعضی از اسطوره های متداول در روابط زوج ها به قرار زیر است:

– اگر یکدیگر را دوست داریم باید همیشه خوشحال باشیم.

این یک تفکر و باور غیرمنطقی است. واقعیت این است که زن و شوهرها می توانند یکدیگر را خیلی دوست داشته باشند و به عبارتی خوشحال نبودن می تواند به دوست داشتن یا دوست نداشتن یکدیگر ربطی نداشته باشد.

– ما باید بدون توجه به تأثیری که بر روی همسرمان می گذاریم کاملاً با یکدیگر صادق باشیم.

بیان بعضی موارد مربوط به گذشته می تواند اثر منفی در ذهن همسر بگذارد. به همین دلیل بیان عواملی که تأثیر منفی بر روابط دارند منطقی به نظر نمی رسد.

– اگر یکدیگر را دوست داریم باید همیشه با هم باشیم.

 به عبارتی زن وشوهر میتوانند یکدیگر را دوست داشته باشند و در عین حال گاهی اوقات در کنار هم نباشند.

فردی که به این باور پایبند است در صورتی که همسرش لحظاتی را با او نباشد، احساس رنجش و ناراحتی می کند و این احساس او، در رابطه با همسرش اختلال ایجاد می کند.

– زمانی که مشکل پیش می آید باید مشخص کنیم مقصر کیست.

در بسیاری از مشکلات زناشویی واقعاً کسی مقصر نیست بلکه، مشکل حاصل تفاوت دیدگاه و نظر زوج هاست.

– برای این که از یکدیگر حمایت کنیم باید بر سر همه ی موضوعات توافق داشته باشیم.

این که زن و شوهر توافق داشته باشند خوب است اما عدم توافق آنها در بعضی از زمینه ها کاملا طبیعی است.

– اگر زن و شوهر یکدیگر را دوست داشته باشند باید بدانند که همسرشان به چه فکر می کند و چه نیازی دارد. بنابراین نیازی به صحبت کردن درباره ی نیازهایشان ندارند.

واقعیت این است انسان ها هر چقدر یکدیگر را دوست داشته باشند، نمی توانند ذهن یکدیگر رابخوانند. صحبت کردن زوج ها با یکدیگر می تواند ذهنیات آنها را به هم نزدیک کند و باعث شود که از خواسته های یکدیگر با خبر شوند.

– رابطه ی خوب خود به خود اتفاق می افتد.

کسی که باور فوق را دارد ،منتظر می ماند تا رابطه هیجاد نشود ممکن است بگوید شانس ندارم یا ما به درد هم نمی خوریم.

– زن و شوهر باید همیشه نزدیک هم باشند.

این باور باعث می شود که حتی اگر در یک مجلس مهمانی ،همسر فرد با او کمی فاصله فیزیکی پیدا کند ، احساس بدی پیدا کند.

– ما اگر یکدیگر را داشته باشیم، نیازی به خانواده و دوستان نداریم.

این چنین فردی عقیده دارد زن وشوهر باید خود به هم وابسته باشند و نیازی به دوستان و خانواده نیست.

زوج ها باید در تربیت فرزندان هماهنگ عمل کنند

زوج ها زمانی که صاحب فرزند می شوند، باید نسبت به گذشته در نگرش و رفتار خود تغییر ایجاد کنند. درگیری بین نقش والدی و نقش همسری ممکن است به ظاهر ساده و بی اهمیت به نظر برسد اما برای بعضی از زوج ها مشکلات جدی ایجاد می کند.

ایجاد تعادل بین نقش های زن وشوهری و والد و فرزندی در تشکیل خانواده اهمیت اساسی دارد.

زوج ها به صمیمیت نیاز دارند

صمیمیت یکی از نیازهای زندگی زن و شوهری است و در عین حال از ویژگی های بارز یک زوج موفق و شادمان است. رابطه ی صمیمانه، با خودافشایی واقی و درک نیازهای فرد دیگر ( همسر ) در رابطه ی برابر، تعریف می شودواقع شدن را تحت تأثیر قرار دهد. عوامل دیگری که بر چگونگی نشان دادن صمیمت اثر می گذارند عبارتند از:

سبک شخصیتی فرد، سبک ارتباطی زوج ها با هم و مراحل تکامل رابطه زوج.

زن و شوهر برای پیشگیری از ایجاد مشکل، باید بتوانند درباره ی انتظاراتی که از یک رابطه ی صمیمانه دارند، با یکدیگر صحبت کنند.

زوج باید در قدرت و همکاری مشارکت کنند

همکاری و قدرت مفاهیم کلیدی برای ادراک زوج به عنوان یک واحد منحصر به فرد هستندا. به عبارتی سهم هر فرد در بر عهده گرفتن مسؤولیت های مربوط به رابطه ی زوجی، همکاری او در رابطه را معین می کند.