زوج و ارتباط

مروری کوتاه بر نظریه های زوج درمانی و خانواده درمانی

مروری کوتاه بر نظریه های

زوج درمانی و خانواده درمانی

مدل های روان پویایی

تلقی روان پویایی از رفتار فرد، راز مدل روان تحلیلی فروید برگرفته شده است که بر نیروهای ناخودآگاه درون روان شخص، به عنوان پایه های اصلی انگیزه ، تعارض و نشانه های بیمار گونه ی فرد تأکید دارد. ناتان آکرمن، جیمز فرامو، ایوان بور و مینی ناجی بعضی از هواداران جدید این دیدگاه هستند.

بنا بر نظریه ی ارتباط با شیء هر عضو زوج زوج به شدت به همسرش نیاز دارد. این نیاز می تواند تحت تأثیر سرکوبی های گذشته باشد. فرامو عقیده دارد مشکلات ارتباطی کنونی به عنوان بازتاب های مسائل خانواده ی اصلی هستند.

نظریه ی بوئن

نظریه ی سیستمی خانواده ی بوئن ، به عنوان یک نظام ارتباطی عاطفی شناخته می شود که شامل چهار مفهوم اساسی است. چهار مفهوم اساسی نظریه ی بوئن عبارتند از: تمایز، مثلث ها، نظام عاطفی و مثلث های عاطفی.

اعتقاد دارند که تغییر در یک بخش خانواده باعث تغییر در بخش های دیگر خانواده و حتی در کل خانواده می شود. تعارض زوجی یا خانوادگی نشانه ای از مشکل موجود در سیستم خانواده است. در الگوی بوئنی درمانگران به دنبال کاهش اضطراب خانوادگی هستند. آنها قصد دارند به اعضای خانواده فرصت بدهند تا توانایی خود را برای کارکرد مستقل افزایش داده و نشانه های مرضی را در خود از بین ببرند.

دیدگاه ساختاری

براساس این نظریه گذشته ی خانواده در زمان حال ظهور می کند. اجزای تشکیل دهنده ی ساختار خانواده «زیرمنظومه» نامیده می شوند.

انواع مرزها عبارتند از:

1) مرزهای سخت

2) مرزهای روشن

3) مرزهای پراکنده

روابط زوج سه بعد اساسی دارد: مرزها، قدرت و تعادل.

مشکلات مرزی به صورت درگیری

مشکلات قدرت، در اثر عملکرد نامناسب درباره ی سلسله مراتب واحد خانواده است.

ائتلاف های ناسالم بین اعضای خانواده، عمده ترین منبع مشکلات هستند.

خانواده های سالم مرزهای نسلی کاملاً تعریف شده ای دارند.

زوج سالم قواعد مشخص و هماهنگ با قدرت آنها دارند.

تغییر مرزها به تعادل و توزیع دوباره ی قدرت و تغییر منجر می شود.

الحاق درمانگر به خانواده یا به زوج برای درمان آنها مهم است.

 رویدادهای مورد انتظار و نرمال در زندگی زوج.

مشکلات زوج در صورتی که حل نشوند رشد می کنند.

تمرکز بر این جا و اکنون است.

اقدامات درمانی رویکرد ساختاری به قرار زیر است:

1- الحاق و انطباق

2- ارزیابی تعاملات خانواده

3- تنظیم مجموعه های مختل

4- دوباره ساختار سازی الگوهای تبادلی

کلیدی ترین نظریه پرداز در رویکرد درمانی استراتژیک جی. هیلی است (یانگ و لانگ، 1988) . این نظریه ابتدا برای کار با خانواده طراحی شد، اما اکنون برای درمان زوج نیز از آن استفاده می شود. در این دیدگاه عقیده بر این است که کل خانواده در ایجاد و بقاء مشکل دخالت دارند. پیش فرض مبتنی است که خانواده دارای یک نظام قاعده دار است. هدف درمان حل مشکل خانواده است.

1- علیت حلقوی است.

2- درمانگر و مراجعان به طور مداوم بر یکدیگر اثر می گذارند.

3- درمانگر عامل تغییر است.

4- یک نشانه ی مرضی اطلاعاتی ارائه می دهد.

5- زوج ها الگوهای تکراری پاسخ به استرس را تشکیل می دهند.

6- تلقی هر شخص از همسرش و مشکلاتی که با او دارد، کاملاً ذهنی و منحصر به فرد است.

7- درمانگر باید فعالیت-محور و عمل گرا باشد.

8- خانواده به عنوان یک سیستم است.

9- نشانه ی مرضی نظام خانواده را سرپا نگه می دارد.

10- سیستم خانواده نشانه ها را پایدار نگه می دارد.

11- زوج ها در الگوهای رفتاری تکراری درگیر می شوند

12- همه زوج ها از طریق زنجیره های تکامل زندگی، پیش می روند.

13- درمان کوتاه مدت و مشکل محور است.

15- تغییر از بصیرت مهم تر است.

رفتار درمانی شامل کاربرد اصول یادگیری به منظور تغییر رفتار انسان ها است. زوج درمانی رفتاری اساساً بر این نکته تأکید دارد که چگونه زن و شوهر می توانند روش های پاداش دادن بیشتر و تنبیه کردن کمتر یکدیگر را یاد بگیرند.