فردی

مدل روانکاوی ارتباطی :هدف تحلیل گران ارتباطی بیمار نیست

مدل روانکاوی ارتباطی
نظریه پردازان این مکتب معتقدند که دیدگاه ارتباطی باعث تغییر در تکنیک درمان می شود. این تغییر از مدل درون روانی به دیدگاهی است که دوئت تحلیلی را حاصل مشارکت هر دو شرکت کننده می داند. (برای مثال برک ، ۱۹۹۲؛ میچل، ۱۹۹۳؛ آرون ، ۱۹۹۶).

‼️تحلیلگر هیچگاه نمی تواند تأثیر خود بر بیمار را، یعنی از چیزی که در بیمار می بیند، جدا کند. در نتیجه، تفسیرها، مشاهدات یک مشاهده گر از حیطهٔ درون روانی نیست، بلکه شکلی از تعامل است (میچل، ۱۹۹۱).

هدف تحلیل گران ارتباطی بیمار نیست، بلکه دوئت تبادلی” است، یعنی شیوه ای که زوج تحلیلی با هم در رابطه اند.

تحلیلگران ارتباطی در تغییر جهت از مدل روانشناسی یک نفره به مدل روانشناسی دو نفره، تمام تداعی های آزاد را واکنشی به تحلیلگر می دانند. و انتقال هیچگاه تجربهٔ صرف بیمار از تحلیلگر نیست. بلکه همیشه مشارکت تحلیلگر در الگوی ارتباطی بیمار وجود دارای این نظریه پردازان نتیجه می گیرند که ذهنیت بیمار و تحلیلگر در هر صورت «درآمیختگی» جدایی ناپذیری دارند (آرون، ۱۹۹۰، ۱۹۹۲، ۱۹۹۶).

روانکاوان ابژه

با این حال، آرون، یکی از اولین طرفداران این دیدگاه، علیه یک دیدگاه تعاملی انحصاری هشدار می دهد. زیرا حضور مداوم تحلیلگر می تواند با «فضای تحلیلی » و نیاز بیمار برای واپس روی تحلیلی ” تداخل کند.

با وجود رواج فعلی دیدگاه ارتباطی، چندین مشکل مهم در این پارادایم وجود دارد. نخست، آمیختگی مسائل تحلیلی بیمار با مشارکت درمانگر باعث نادیده گرفتن ساختار روان شناختی بیمار از فرایند تحلیلی می شود. اگر ساختار روانشناختی بیمار، زمینهٔ بررسی روان تحلیلی باشد، آنگاه باید ساختار روان شناختی بیمار از مشارکت تحلیل گر متمایز باشد و نظریهٔ ارتباطی دقیقاً مخالف همین جدایی است.

به هرحال، زمانی که ساختار روان شناختی بیمار از فرایند تحلیلی حذف می شود، هدف بررسی تحلیلی به شدت محدود می گردد. تحلیل گران ارتباطی از قبیل #میچل به وضوح بیان می کنند که تحلیل باید هم #بین_فردی و هم #درون_روانی باشد، اما این گفتهٔ آنها با باور بنیادی آنها که واحد تحلیل، شکل بندی ارتباطی می دانند، در تناقض است.

توجه به تحلیل درون روانی نوعی تصدیق ضمنی این نکته است که عامل، واحد تحلیل نیست. به عبارت دیگر می توان گفت: اگر تحلیل درون روانی موضوع بررسی تحلیلی است، درنتیجه تمامی مسائل تحلیلی «باهم ساخته نمی شوند». بنابراین، سودمندی کاربرد نظریهٔ ارتباطی مورد تردید است.

مدل روانکاوی ارتباطی