زوج و ارتباط

عشق ویرانگر شخصیت اسکیزوئید ( محبوب منزوی )

عشق ویرانگر

شخصیت اسکیزوئید ( محبوب منزوی )

ویژگی های شخصیت اسکیزوئید :

او هیچ علاقه ای به روابط نزدیک با دیگران ندارد و از آن هیچ لذتی نمی برد و حتی ممکن است احساس خاصی نیز نسبت به رابطه با شما نداشته باشد.
معمولا به فعالیت های فردی می پردازد و پرداختن به چنین فعالیت هایی را به با شما بودن ترجیح می دهد.
علاقه چندانی به رابطه جن سی ندارد.
تعداد فعالیت ها و وقایعی که می تواند برای وی لذت بخش باشد،بسیار اندک است.
به غیر از اعضای خانواده ،هیچ کس دیگری با وی صمیمی نیست.
بنظر می رسد که نسبت به تمجید و یا انتقاد دیگران بی تفاوت است .
سرد ، منزوی و بی احساس بهترین تعریفی است که می توان از وی کرد.

آیا تاکنون دلبسته فردی با این ویژگی ها شده اید؟ آیا هیچ گاه احساس کرده اید بود و نبودتان هیچ فرقی برای وی نمی کند؟اگر ویژگی های فوق را در محبوب کنونی خود و یا احتمالا در محبوب های قبلی خود می یابید به احتمال زیاد شما از آن دسته از افرادی هستید که به ایجاد رابطه عاطفی با افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوئید تمایل دارید.
عشق ویرانگر

شخصیت منزوی

ویژگی برجسته فردی با اختلال شخصیت اسکیزوئید،ناتوانی او در ایجاد ارتباط با دیگران است.

آنها در تعاملات با دیگران (همچنین همسر) هیجان چندانی از خود نشان نمی دهند. آنها در ارتباط با دیگران فردی خمود ،بی توجه ،قدری مرموز و کم حرف بنظر می رسند. مشخص ترین ویژگی غیر معمول فرد اسکیزوئید ، فقدان تمایل به ایجاد رابطه صمیمانه و لذت بخش با دیگران است. یک فرد منزوی ، دلبسته تنهایی است و همواره خسته از فشارهای موجود در روابط بین فردی به گوشه تنهایی پناه می برد. وی دلش برای روابط با دیگران تنگ نمی شود و بنابراین انزوا و تنهایی برای او آزار دهنده نمی باشد.

آنها علاقه چندانی به روابط جنسی ندارند. هوش هیجانی آنها بطرز وحشتناکی پایین است از این رو درک و فهم حالت های هیجانی دیگران و علایم ظریف موجود در روابط اجتماعی را ندارند. دیگران از وی به عنوان ماهی یخ زده یاد می کنند. چنین افرادی اگر چه از نظر بالینی افسرده جلوه می کنند ،اما چنین نیست .آنها فاقد هیجانات منفی و مثبت هستند و غالبا دور از خانه و روابط اجتماعی بسر می برند. دیگران او را فردی عجیب و غریب می پندارند ،اما او نسبت به چنین چیزی بینش ندارد.

شکل گیری شخصیت اسکیزوئید

در غالب موارد دارای یک والد اسکیزوئید بوده است. ممکن است در خانواده ای خشک و خشن رشد یافته باشد که در آن سکوت ، تنهایی عدم رابطه صمیمانه عادی تلقی می شده است.کودکی که در یک محیط آشفته یا تهدید آور رشد می کند بمنظور دفاع از خود ،از ایجاد ارتباط با دیگران پرهیز می کند.

فرد اسکیزوئید به عنوان شریک زندگی

فرد اسکیزوئید همواره خود را در تنهایی نگه می دارد. ممکن است شریک مالی ،همکار تحقیقاتی و یا هم اتاقی خوبی باشد اما هرگز نمی تواند نیازهای جسمی و عاطفی شما را برآورده کند. آنها به نوعی کناره گیری و فقدان میل جنسی، دارند که خود پاسخ روشنی است به این پرسش که :چرا افراد اسکیزوئید به ندرت وارد روابط عاطفی می شوند و یا ازدواج می کنند ؟ غالبا شایع ترین شکایت از آن ها ، بی احساسی و بی تفاوتی است. اگر شما گمان می کنید که با تلاش زیاد می توانید تغییر چشمگیری در او بوجود آورید، باید گفت که سخت در اشتباه هستید و فقط مدت زمان رنج و عذاب خود را طولانی تر می سازید.

چرا من جذب افراد منزوی و گوشه گیر می شوم؟

اگر شما همواره جذب افراد اسکیزوئید می شوید ، به معنای این است که شما از جنبه عشقی ، جذب فردی می شوید که :

علاقه ای به ایجاد رابطه صمیمانه با شما یا هر فرد دیگری ندارد.
غالب مواقع ترجیح میدهد که تنها باشد.
تقریبا هیچ دوست نزدیکی ندارد.
نسبت به تمجید یا انتقاد شما بی تفاوت است.
در غالب مواقع از نظر عاطفی در حالت بی تفاوتی بسر می برد.

پاسخ این پرسش که چرا جذب چنین افرادی می شوید، این است که تا حد زیادی علت فریبندگی و گول زنندگی اسکیزوئید در خصلت درونگرایی و گوشه گیری او نهفته است. بنظر می رسد وی در زمینه روابط اجتماعی فاقد تجربه و مهارت و اعتماد به نفس لازم است و این ما را تحریک می کند تا بعنوان یک ناجی به کمک می شتابیم و می خواهیم او به نحو بهتری در تعاملات اجتماعی و روابط عمل کند. اگر نیاز دارید که دیگران به شما نیاز داشته باشند، موضوع خنده آور این است که شما به سوی فردی جذب شده اید که بطور کلی نیازی به شما ندارد. شاید این پرسش برایتان پیش بیاید که این افراد چگونه می توانند ازدواج کنند؟ غالبا یک فرد حمایت کننده ، نیاز شدیدی دارد که دیگران به او نیازمند باشند. فرد اسکیزوئید برای وی جذاب است. با او ارتباط برقرار می کند و در نهایت به وی پیشنهاد ازدواج می دهد، فرد اسکیزوئید هم برایش فرقی ندارد که با چه فردی ازدواج می کند ممکن است شانه بالا بیندازد و موافقت کند. تصمیم حتی ازدواج هم برای وی اهمیت چندانی ندارد ، همچنین پایان رابطه هم برای وی اهمیتی ندارد.

اگر جزء افراد حمایت کننده هستید و همواره افراد اسکیزوئید را انتخاب می کنید زمان آن فرا رسیده است که صادقانه از خود بپرسید کدام یک از والدین من چنین روحیه ای داشته اند؟ یا کدام یک از والدین من مرا به گونه ای تربیت کرده اند که جذب افراد منزوی و گوشه گیر بشوم؟ ما حدس می زنیم یکی از والدین یا یکی از افراد مهم زندگی شما در دوران کودکی ،فردی گوشه گیر و منزوی بوده است ،چنانچه هیچ کاری از شما نظر وی را جلب نمی کرده است متاسفانه چنین تجربه تلخی در گذشته ،غالبا سبب میشود که ما نیاز سیری ناپذیری نسبت به دریافت محبت ،توجه و رابطه ای عمیق که هرگز بطور مثال از پدر نگرفته ایم ، پیدا کنیم. ممکن است به خاطر آن که آن ها از همان ابتدای رابطه از ما خواستار برقراری رابطه جنسی نبوده اند خشنود شویم، اما خبر نداریم که آن ها بطور کلی تمایلی به برقراری روابط جنسی ندارند.
عشق ویرانگر

زندگی با فرد اسکیزوئید

شما به عنوان فردی که با یک فرد اسکیزوئید به سر می برید ،باید بدانید که احتمال بسیار کمی به درمان او وجود دارد، در نتیجه او قادر به تامین نیازهای عاطفی شما نمی باشد.

اگر با یک چنین فردی ازدواج کرده اید و در حال زندگی با وی هستید و شاید فرزندانی هم دارید و سعی در بهبود رابطه خود دارید ، بایستی چند چیز را بخاطر داشته باشید:

توقعات واقعی داشته باشید. بدانید احتمال تغییر وی اندک است. تمایلی به داشتن رابطه صمیمانه با دیگران ندارد. منتظر تغییر خاصی در او نباشید .(البته همه افراد اسکیزوئید مانند یک دیگر نیستند و بعضی اختلالشان از شدت خاصی برخوردار نیست.)
برای ایجاد تغییر اورا تحت فشار قرار ندهید. به خاطر داشته باشید که رفتار های وی حاصل یک عمر تمرین و ممارست وی بوده است.گوشه گیری مهمترین مکانیسم دفاعی وی از خودش در برابر آسیب های خیالی یا احتمالی جهان خارج بشمار می رود،اگر شما بطور مداوم وی را تحت فشار قرار دهید ،به احتمال زیاد شما به عنوان عاملی برای انزوای بیشتر او تبدیل خواهید شد.
در هر فعالیتی که اواز آن لذت می برد،شما نیز شرکت کنید.
پاداش دهید، تنبیه نکنید. همان مقدار زمانی را که با شما بسر می برد پاداش دهید ،این کار می تواند سبب شود وی تمایل بیشتری به حضور شما در کنار خود پیدا کند.
روابط دیگری برای براورده ساختن نیازهای عاطفی خود پیدا کنید. اوقاتی را به بودن در جمع دوستان صمیمی و خانواده خود اختصاص دهید.البته توصیه ما روی آوردن به جنس مخالف نمی باشد.
روان درمانی به احتمال زیاد اثر بخش نخواهد بود.چنانچه اختلال وی شدید باشد ،احتمال این که با رواندرمانی تغییری در او ایجاد شود بسیار اندک است.زیرا آن ها تمایلی برای تغییر ندارند.
زمان ترک رابطه ؛ممکن است دیر یا زود به این نتیجه برسید که زندگی با وی را بیشتر از این نمی توانید تحمل کنید. اگر به رابطه با یک فرد اسکیزوئید پایان دهید ،او را چندان ناراحت نکرده اید. البته هر فردی با فرد دیگر متفاوت است و هر چه شدت اختلال وی کمتر باشد،از جدایی شما بیشتر رنج خواهد برد.با این وجود در مقایسه با افرادی که سایر اختلالات شخصیت را دارا هستند،خود را به خوبی با شرایط پس از جدایی وقف خواهد داد.


محبوب عجیب و غریب ( شخصیت اسکیزوتایپال)

ویژگی های شخصیت اسکیزوتایپال

افکار او غالبا به نظر شما ، دوستان و خانواده تان عجیب جلوه می کند.
حوادث و اتفاقات عادی معنای خاصی برای وی دارد.
او به طریقه خاصی جهان را ادراک می کند، چنانچه در بعضی از مواقع، شما از آنچه او می بیند و یا تجربه می کند ، سر در نمی آورید.
بارها اتفاق می افتد که او به فردی مشکوک تبدیل می شود.
عواطف و هیجانات او غالبا نامناسب و عجیب به نظر می رسند.
غالبا ظاهری عجیب و غریب دارد.
دوستان صمیمی معدودی دارد.
غالبا در موقعیت های اجتماعی به شدت احساس ناراحتی می کند،زیرا احساس می کند که دیگران با ظاهر و رفتار عجیب و غریب او رفتار مناسبی ندارند.

آیا تا به حال مجذوب این چنین افرادی شده اید؟ اگر چنین است به احتمال زیاد شما وارد رابطه عاطفی با فردی شده اید که دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپی است.اگر چنین است ببینید در چنین شرایطی چه کاری از دست شما ساخته است. اگر برای چندمین بار عاشق چنین افرادی شده اید، زمان آن فرا رسیده است که از خودتان بپرسید که چه ویژگی هایی در فرد اسکیزوتایپال است که شما را مجذوب می سازد.

شخصیت عجیب و غریب

آن ها دارای ظاهر ،افکار و رفتاری عجیب و غریب هستند که می تواند برای شما در ابتدای آشنایی جذاب باشد. مشخصه افکار اینگونه افراد ،باور به قدرت ها و توانایی های جادویی است.آن ها معتقدند این نیروهای فوق طبیعی یا فوق زمینی بر وقاع روزانه افراد تاثیر گذار اند. ممکن است متوجه شوید که وی بر این باور است که شخصیت های فیلم سعی دارند چیز مهمی را به او بگویند و یا به طور جدی به تله پاتی اعتقاد داشته و از این که شما نمی توانی افکار و احساسات او را درک کنید، ناراحت میشود. غالبا اتفاقاتی که از نظر ما عادی هستند،از نظر آن ها دارای معانی و اهمیت خاصی هستند. آن ها معمولا به بهداشت وآرایش ظاهر خود توجهی ندارند، زیرا هردو این موارد موجب بهم خوردن تمرکز پیرامون افکار و تخیلات عجیب و غیر عادی آنها می شوند. به احتمال زیاد دوره نوجوانی را در تنهایی بسر برده اند. تجربه او از دیگران تمسخر، طرد است که موجب می شود نتواند به دیگران اعتماد کند ؛ بنابراین او بطور قابل توجهی فاقد مهارت های ارتباطی است و از بودن در جمع بویژه افراد غریبه احساس اضطراب می کند. آنها برخلاف افراد اسکیزوئید علاقمند به رابطه با دیگران هستند و از انزوا و تنهایی خود در رنج اند.

آن ها بدلیل انزوا و طرد اجتماعی از هوش هیجانی پایینی برخوردارند در نتیجه در روابط با دیگران قادر به درک نشانه های کلامی و غیر کلامی نیستند. هر چه او از دیگران بیشتر فاصله می گیرد از توسعه مهارت های اجتماعی که بشدت به آن ها نیاز دارد باز می ماند. معمولا در حفظ یک شغل مشکل دارند.

منبع: عشق ویرانگر/دکتر براد جانسون و دکتر کلی موری / ترجمه ؛زهرا حسین زاده – الهام شفیعی /نشر رسا،۱۳۸۷
عشق ویرانگر