دیدگاه روان پویشی و روابط موضوعی در ازدواج
دیدگاه روان پویشی و روابط موضوعی در ازدواج
خیلی از پدرها و مادرها در دوران كودكی دایما بچهها را در نقش بزرگسالی وارد كردهاند؛ یعنی از همان دوران به كودك گفتهاند تو آدم بزرگی هستی و اجازه كودكی كردن را به فرزندشان ندادهاند. سپردن مسئولیتهای بزرگسالانه به یك كودك صحیح نیست. گاهی در خانوادههایی كه پدر یا مادر فوت میكنند، از هم جدا میشوند یا هر دو شاغل هستند؛ فرزند عهدهدار مسئولیت بیشتری میشود. در چنین شرایطی فرزند ناچار است نقش پدر و مادر را برای خواهر و برادرهای دیگر بازی كند. این بچهها یاد میگیرند از همان سنین به دیگر اعضای خانواده سرویس دهند و درنتیجه در رابطه عاطفی هم عموما دچار شیفتگی میشوند چون همیشه مجبور بودهاند نقشی را بازی كنند كه از لحاظ سنی با آن تناسب نداشتهاند.
– طبق دیدگاه روان پویشی و روابط موضوعی كه توسط خانم ملانی كلاین مطرح شده، ما در آینده با كسی ازدواج میكنیم كه آن فرد بدل تصویری از گذشته است كه یا به آن تصویر علاقهمند هستیم یا میخواهیم از آن تصویر فرار كنیم. یعنی ممكن است با كسی شبیه پدرمان ازدواج كنیم. این دیدگاه میگوید اگر پدرتان را دوست دارید عاشق فردی میشوید كه یک تا دو ویژگی پدر شما را دارد اما وقتی ازدواج میكنید متوجه میشوید فقط همان دو ویژگی بوده و این فرد با پدر شما بسیار متفاوت است. یا حتی ممكن است با پدرتان رابطه خوبی نداشته باشید و عاشق مردی شوید كه اصلا شبیه پدرتان نیست اما ویژگیهای منفی بسیار دیگری دارد.
عشق ناسالم چه مشكلاتی را به دنبال دارد؟
– یكی از مشكلاتی كه گریبان چنین رابطههایی را میگیرد این است كه این خانمها اعتقاد دارند اگر تمامیت خودشان را در یك رابطه عاشقانه خرج كنند، میتوانند طرف مقابل را تغییر یا او را در رابطه نگه دارند.
– مهرورزی بیش از حد دارند تا بتوانند احساس طرف مقابلشان را زیاد كنند یا احساسی متفاوت در آن فرد ایجاد كنند. درواقع با زیر سلطه بردن طرف مقابل سعی دارند رابطهای متفاوت از دیگران را از نظر میزان عشق تجربه كنند.
– وقتی بیش از حد به كسی ابراز احساسات كنید طرف مقابل را وارد یك حوزه رفتاری منفعل میكنید و یك فرد شیفته با چنین برخوردی ناخودآگاه طرف مقابل را از خود دور میكند.
– افراد شیفته با واقعیتهای رابطه عاطفی میانهای ندارند. ازدواج یك انتخاب عاقلانه است، نه یك انتخاب احساسی. افرادی كه شیفته هستند براساس ملاكهای احساسی كه از دوران كودكی شكل گرفته رابطهشان را جلو میبرند. چه اتفاقی میافتد؟ این افراد در دوران آشنایی و پیش از ازدواج بیشترین خطاها را مرتكب میشوند. یكی از بزرگترین خطاهایشان این است كه سوالهای كافی از طرف مقابلشان نمیپرسند و اعتقاد دارند این رابطه را تحت هر شرایطی باید حفظ كنند. یا میترسند فرد دیگری را پیدا نكنند كه آنقدر دوستش داشته باشند و مورد پذیرش قرار بگیرند یا این فرصت را بهترین میدانند. گاهی هم اصلا نمیدانند چه سوالی بپرسند. حتی گاهی میترسند اگر احساسشان را مستقیم بیان كنند این رابطه قطع شود.
– خیلی زود با الگوها، ارزشها و رفتارهای فرد مقابل سازش پیدا میكنند. برای خوشحالی طرف مقابل از خوشحالی خودشان میگذرند. سعی میكنند با خانواده ارتباط را كم كنند و در جمعهایی حضور پیدا كنند كه طرف مقابل دوست دارد. هیچوقت احساسات خودشان را بروز نمیدهند. مثلا وقتی به آنها میگوییم این شخص پرخاشگر است، سریع دلیلتراشی میكنند كه نه، به این خاطر است كه كودكی سختی را گذرانده یا وقتی میشنوند طرف مقابل معتاد است میگویند نه، تفننی مصرف میكند.
چطور گرفتار چنین روابطی نشویم؟
– در ارتباطهای پیش از ازدواج حتما سوالهایی در زمینه تفاهمها و تفاوتها بپرسید.
– اگر مشكلاتی از كودكی داریم برای درمان به متخصص مراجعه كنیم.
– گاهی كارهایی را كه قبلا برای انجام دادنش وابسته به دیگران بودید به تنهایی انجام دهید.
– سعی كنید برای یك انتخاب سالم در كنار نقاط قوت افراد، نقطهضعفهایشان را هم در نظر بگیرید.