دپارتمان پژوهش

خود شیفتگی بعنوان نوعی اختلال شخصیت

شخصیت چیست

در مورد شخصیت ، سبک های مختلف روانشناسی تعاریف مخصوص به خود را ارائه میدهند که این تعاریف در مواردی کمی با هم متفاوت میباشند. بسیاری از مردم شخصیت هر فرد را با فاکتورهایی مثل رعایت ادب و تربیت، رعایت اصول اخلاقی ، آراستگی ، سطح فهم و اطلاعات او و رفتاردرست و نا درست می پذیرند . در نظر مردم هر فردی که دارای صفت های خوب باشد اورا با شخصیت می پندارند و بر عکس هر کسی که در چهارچوب مورد قبول آنان جائی نداشته باشد اورا بی شخصیت مینامند . اما در نوشتارها و گفتگوهای جامعه شناسی ، روانشناسی شخصیت ، مفهوم و ماهیت ویژه ای دارد . بطور خلاصه شخصیت شامل مجموعه ای از ویژگی های افکاری، روانی و اجتماعی است که بر اثر شرایط زیستی – اجتماعی و تا اندازهای ارثی به الگویی رفتاری برای شخص تبدیل شده است. لازم به تذکر است که همین ویژگیها در اذهان دیگران هم به همین شکل ایجاد می شود.

بعبارت دیگر روانشناسان شخصیت فرد را مجموعه ای از توانائیهای و استعدادهای ارثی و اکتسابی تعریف میکنند که باعث میشود فرد بتواند با محیط پیرامونش سازگارشود . و اما منظور از سازگاری بی همتا بودن شخصیت هر کس نسبت به دیگری در مورد سازش او با محیط پیرامونش میباشد . شخصیت اگر چه مفهومی کاملاً ذهنی است ، ولی فرد را کاملاً از اشخاص دیگر مجزا، ممتاز و مشخص می کند .درنتیجه نمیتوان دو نفررا پیدا کردکه کاملا شبیه به هم باشند . باوجود این در یک محیط اجتماعی فرهنگی افراد از نظر تیپ شخصیتی در چندین گروه شبیه به هم قرار میگیرند .

اختلال شخصیت

اختلال شخصیت یعنی شخصیتی که رفتارهای ناسازگار با محیط پیرامون خود دارد و موقعیت های مختلف توانائی انعطاف در برخورد با دنیای پیرامونش را ازدست داده است.

بسیاری از ما برخی از اختلالات روانی افراد محیط اطرافمان را در برخورد اول متوجه نمیشویم چرا که نشانه های آن اختلال چنان آشکار نیست که ما بتوانیم این مشکل را دریابیم . در اکثر موارد فرد بیمار از اختلال خودش آگاه نیست چرا که او با ذهنیـتی که نسبت به خود و رفتار خود دارد آن رفتارها را خویش را مناسب و درست می پندارد. اما موضوع اینجاست که این اختلالات نه تنها موجب ناراحتی ، ناکامیها و مشکلات فراوانی بـرای خود فرد وبلکه دردسرهای زیاد ونگرانیهای واقعی را برای اطرافیان بوجود می آورد .

ذهـنیـت و باورهای غیر واقع بینانه، خشک و رفتارهای غیر منطقی فرد ازمهمترین ویژگیهای اختلال شخصیت است که باعث میشود فرد توانائی خودرا برای انعطاف در برابر رویدادها و مسائل متنوع زندگی از دست می دهد. اطرافیان چنین فردی بسرعت از نابهنجار بودن افکار و رفتار او مطلع میشوند .منتها مشکل زمانی پیچیده تر میشود که خود او جنبـه های شخصیتی اش را بدون مشکل میبیند و نظر دیگران را درمورد خودش با غرض و مرض همراه میداند

انواع اختلال شخصیت

طبق نظرات و پیشنهادات انجمن روانپزشکی امریکا اختلالات شخصیتی به 10 نوع تعریف میشوند.برای فهم بهتر ودقیق ترمیتوان این ده نوع اختلال را در 3 گروه مجزا مورد بررسی قرار داد در نتیجه این اختلالات را بشرح زیر توضیح میدهیم :

گروه اول اختلالهایی هستند که فرد رفتار عجیب و غریبی دارد مثل پارانوئیدی، اسکیزوئیدی و اسکیزوتایپی

گروه دوم اختلالهایی هستند که فرد رفتاری نمایشی ، دم دمی و هیجانی دارد مثل

شخصیت ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی و خودشیفته

گروه سوم اختلالهائی هستند که فرد را بیشتر مضطرب و بیمناک نشان میدهند مثل اختلا شخصیت اجتنابی،وابسته و وسواسی – اجبار

البته این گروه بندی بیشتر برای آموزشی است و افرادی هستند که اختلالهایی از هر دو و یا سه گروه دارند .

در اینمورد نبایستی اختلالات موجود در یک گروه را با اختلالات دیگر از همان گروه اشتباه گرفت مثلا شخصیت مرزی نگرانی و اضطراب و آشفتگی بیشتری در زندگیش در مقایسه با اختلال خودشیفته از خود نشان میدهد. یا اینکه افراد دیگر این گروه ضد اجتماعی عمل میکنند چرا که تکانشی ویا لحظه ای عمل میکنند بهمین خاطر با پلیس و قانون مشکلاتی بوجود می آورند و گاها بیشتر به اعتیاد روی می آورند در صورتیکه شخصیت خود شیفته که از همان گروه است کمتر از این مشکلات را نشان میدهد. مثلا در مقایسه با افراد نمایشی باید بدانیم که آنها کمتر به دیگران اهمیت میدهند و بیشتر به خودشان اهمیت میدهند .در نتیجه توانائی همکاری ودرک آنها از دیگران نسبت به اختلال خود شیفته کمتر است

تعریف خود شیفتگی بعنوان نوعی اختلال شخصیت

واژه نارسیسم از نام نارسیسوس یکی از اسطورههای یونانی گرفته شده است. نارسیس پسر دوتا از خدایان یونانی به نام کفیس و لیریوپا بوده است . پیرمردی نابینائی به نام تیوا تیرزیی برای والدین او پیش بینی میکند که اگرنارسیس چهره خود را نبیند تا دوران پیری زنده میماند. وقتی نارسیس به 16 سالگی میرسد دو دختری به نام آمینای و یخو به او ابراز عشق میکنند اما نارسیس با غرور بیش از اندازه ای به عشق آنها جواب سربالا میدهد . آمینای جلوی خانه نارسیس خود کشی میکند و از خدایی به نام نمزید میخواهد که به او بالاهایش را عاریه دهد تا از نارسیس انتقام بگیرد . نمرید به آمینای قول میدهد تا اورا نفرین کند بطوریکه آرزوی آمینای برآورده شود. روزی نارسیس برای شکار به جنگل رفته بوده که از تشنگی برای خوردن آب به برکه ای نزدیک میشود وبه محض دیدن چهره خود عاشق خود میشود وتوان دل کندن از چهره خود را از دست میدهد آن موقع متوجه این موضوع میشود که چرا دیگرزنان نسبت به او احساسسات ویژه ای نشان میداده اند . این خیره شدن و عاشق خود شدن باعث میشود که او دیگرنتواند نگاهش را از آب برگیرد و به همین در خاطر او دچار اندوه عشق به خود میشود و آنقدر در کنار برکه میماند تا از تشنگی وگرسنگی خسته میشود و به همین خاطرتصمیم میگیرد خود را در آغوش بگیرد در نتیجه به درون برکه آب می افتد و جان خود را ازدست میدهد