فردی

خود شناسی و درمان : تعقل اعماق وجود یا تجربه اکنون؟

خود شناسی و درمان : تعقل اعماق وجود یا تجربه اکنون؟

ناهشیار هر آن چیزی است که ما نمی دانیم که می دانیم. یعنی به دلیل دردناک بودن از مواجهه با آن هراس داریم اگر روانکاوی اگاهی به ناهشیار است پس سوال اینجاست که ما به چه چیزی در جلسه درمان آگاه می شویم؟ بسیاری از افراد هستند که سالها روانکاوی شده اند. آنها به چه چیزی هشیار شده اند؟ به ناهشیاری که از آن فراری بوده اند؟ پس حالا این آگاهی به ناهشیار چه کمکی به آنها می کند؟ صرف دانستن اینکه عقده ادیپ در آنها منجر به فوبیا شده یا رقابت کردن با مادر منجر به دفاع فداکاری کافی است؟ صرف اینکه درکودکی مورد تجاوز روانی یابدنی قرار گرفته اند کافی است؟ صرف مطالعه مقالات و کتب روان شناسی و تحصیل در این رشته کفایت می کند؟ درمان، تغییر و اگاهی چگونه اتفاق می افتد؟ بسیار دیده ایم و شنیده ایم و تجربه کرده ایم که آدمها از علت و دلیل مشکلات خود آگاهند. ولی همچنان علائم جسمانی و روانی منفی در جان و تنشان نمود دارد. مشکل کجاست؟
حبیب دوانلو با تمرکز روی علائم و نشانه های جسمانی بیمار نشان داد مشکل تنها در تجربه است. حال تجربه چیست؟
تجربه به معنای لمس احساسات و حس های بدنی است. سیستم تجربه ای بدن ما بسیار سریع و تیزتر از آنست که سیستم کرتکس و دفاع ها مانع آن شوند. در نتیجه بازنمایی از ناهشیار فرد در تجربه های بدنی دیده می شود. بنابر این امکان ندارد فردی بدون اینکه توانایی تجربه خشم و ابراز سالم آن، توانایی لمس اضطراب در بدن و ظرفیت بدنی مواجهه با احساس گناه را داشته باشد درمان شود حتی اگر تک تک خاطرات و تروماهای روانی را بداند و علت همه مشکلات برای او واضح باشد. مثل این است که شما کتابی را در ارتباط با دوران پهلوی بخوانید بدون اینکه زندگی کردن در آن دوره را تجربه کرده باشید. حال ممکن است بپرسید مگر من با تجربه ام زندگی نکرده ام؟ مگر من ادیپ حل نشده ندارم؟ مگر من به فلان دلیل مشکل ندارم؟
خیر. شما تجربه خود را زندگی نکرده اید بلکه یک عمر از تجربه خود فرار کرده اید و چون دائما در حال سرکوب آن بوده اید دائما آنرا نشخوار کرده اید. دائما در باره آن صحبت کردید و دائما قربانی ندبدن و تکرار کور تجربه خود در روابط بعدی شده اید.
شما در تجربه خود تعقل کرده اید ولی تعقل با تامل متفاوت است. تامل پس از تجربه حاصل می شود و تعقل بدون تجربه. شما میتوانید تا اعماق دریا را تعقل کنید ولی آیا مثل یک غواص می توانید در اعماق اقیانوس غوطه ور شوید و با الماسی گرانبها به خشکی بازگردید؟! شما می توانید تا اعماق وجودتان را تعقل کنید ولی آیا می توانید هم اکنون، بدنتان، علائم احساسات و جدایی از افکار وسواسی را ببینید. نکته همینجاست. تجربه در بدن هرکسی، یعنی کالبد وجودش نمایان می شود. ولی پژوهش های متعددی نشان میدهد که ما آدم ها به اندازه ای از بدن خود فاصله گرفته ایم که دوره های کاهش استرس پیشرفته که امروزه رواج دارد تماما با جلب تمرکز آدمی به بدن و حس های بدنی منجر به افزایش سلامت جسمی و روانی شده اند.
بنابر این روان درمانی پویشی فشرده پیوند تجربه و تامل است. نه تعقل صرف. در واقع درمانگر با خنثی کردن دفاع های بیمار و جلب توجه بیمار به بدنش، علائم احساسی را برای او نمایان میکند و این تامل بعد از تجربه احساس است که منجر به تغییر وشفا میشود. وگرنه تعقل همان عقلانی سازی، دلیل تراشی و وسواس فکری است که منجر به نشخوار و فرار از تجربه، نه “زندگی تجربه” می شود.

منابع:
– Freud, S. (1922). The unconscious. The Journal of Nervous and Mental Disease, 56(3), 291-294.
– Davanloo, H. (2001). Intensive short-term dynamic psychotherapy: extended major direct access to the unconscious. European Psychotherapy, 2, 25-70.
– Grossman, P., Niemann, L., Schmidt, S., & Walach, H. (2004). Mindfulness-based stress reduction and health benefits: A meta-analysis. Journal of psychosomatic research, 57(1), 35-43.
– Johansson, R., Town, J. M., & Abbass, A. (2014). Davanloo’s Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy in a tertiary psychotherapy service: overall effectiveness and association between unlocking the unconscious and outcome. PeerJ, 2, e548.