زوج و ارتباط

تئوري انتخاب

تئوري انتخاب

‎”واقعیت درمانی بر تئوری انتخاب بنا شده، بر بهبود روابط بین فردی و نادیده

‎گرفتن گذشته فرد تاکید دارد”. تئوری انتخاب به ما میآموزد که تنها کسی که میتوانیم رفتارش را کنترل کنیم خودمان هستیم و تنها روشی که به وسیله آن میتوانیم وقایع محیطی را تحت کنترل درآوریم، انتخاب رفتار و اعمالمان میباشد. آنچه که

‎احساس میکنیم تحت کنترل دیگران و یا وقایع محیطی نمیباشد. ما قربانی دیگران و یا گذشته نیستیم مگر این که خود این گونه انتخاب کنیم. یک اصل مهم در تئوری انتخاب این است که ممکن است گذشته در مشکل کنونی ما نقش داشته باشد، ولی گذشته هیچ گاه مشکل اصلی ما نیست. صرف نظر از آنچه

‎در گذشته اتفاق افتاده آنچه که ما اکنون به آن نیاز داریم عملکرد موثر و برنامه ریزی در زمان حال میباشد و وظیفه ما انجام آن چیزی است که برای بهبود روابط بین فردی کنونی ما مورد نیاز میباشد. س

 

‎هدف واقعیت درمانی پرورش قبول مسئولیت در فرد و ایجاد هویتی موفق است. واقعیت درمانی یک روش فرایندی است و نباید آن را به صورت فرمول بندی ( مثل کتاب آشپزی ) مورد استفاده قرار داد.

 

 

‎واقعیت درمانگران معتقد ند که افراد رفتارهای را انجام می دهندکه راهی

‎برای حل ناکامی ناشی از رابطه ای ناخوشایند است. “نظریه انتخاب” شالوده و پایه اصلی واقعیت درمانی است. بنابراین اگر کسی قصد استفاده از واقعیت درمانی را داشته باشد، باید ابتدا با نظریه انتخاب

آشنا شود

‎.در تئوری انتخاب ده اصل بدیهی وجود دارد که عبارتند از:

‎. تنها فردی که میتوانیم رفتارش را کنترل کنیم، خود ما هستیم.

‎. تنها چیزی که میتوانیم به فرد دیگری بدهیم “اطلاعات” است.

. تمام مشکلا ت دامنهدار و پایدار روانشناختی از مشکلات ارتباطی نشأت میگیرند.

‎. وجود یک رابطه مشکلدار، همواره بخشی از زندگی کنونی ماست.

‎و غیرقابل انکار دارد.

‎اما ما میتوانیم نیازهای بنیادین خود را به طور مناسبی ارضا کرده و برای ارضای آنها در آینده طرح و برنامهریزی انجام

‎دهیم.

‎. هر یک از ما یک جهان کیفی (دنیای مطلوب) خاص خود را در ذهن خویش به عنوان “جهان مطلوبِ” دارد. .

تمام آنچه از ما سر میزند “فقط یک رفتار” است.

‎ ۲. از دیگر سو رفتار کامل از چهار عنصر یا مولفه تفکیک ناپذیر برخوردار است که عبارتند از: الف) عمل کردن

‎ب) فکر کردن

‎ج) احساس کردن

‎د) فیزیولوژی(کارکرد بدن یا احساسات جسمانی)

. تمام رفتار کلی ما انتخاب شده است.

‎ما بر عناصر و مؤلفههای عمل و فکر به صورت مستقیم کنترل داریم و بر بخش احساسات و فیزیولوژی

‎(احساسات جسمانی) به صورت غیرمستقیم، از طریق آنکه چگونه فکر یا عملی را انتخاب کنیم، کنترل داریم.  . تمام رفتار کلی ما به وسیله “فعل” یا “اسم” خاصی نامگذاری شده و قابل شناساییاند. مث ً : افسردگی (اسم)، افسردگی کردن (فعل) یا ترس

‎(اسم)، ترسیدن (فعل