زوج و ارتباط

امیال جن سی از دید آلبرت الیس

امیال جن سی از دید آلبرت الیس

عشق و صمیمیت قطعا زندگی را شیرین تر می کنند. تقریبا همه افراد، دوست داشتن و دوست داشتنی بودن را دلپذیر می دانند. تمایل به ارتباط برقرار کردن در رویارویی های میان فردی، کاملا معقول است. هر چه افراد ارتباط میان فردی بهتری داشته باشند خوشحال تر هستند. اما این به آن معنی نیست که عشق و صمیمت برای وجود انسان ضروری هستند. به محض اینکه عشق را واجب مطلق بدانیم، آدم های مضطرب، پرتوقع و وابسته ای می شویم. اگر به خودمان بگوییم که باید عشق بورزیم, سعی می کنیم کسانی که آن را تامین می کنند تصاحب کنیم. اگر آنها عشق خود را متوجه دیگران کنند, حسادت می ورزیم, و چنانچه کسی از راه برسد و عشق ما را تصاحب کند, بدون آن نمی توانیم به زندگی خود ادامه دهیم.

همسر متکی، شوهر حسود، شریک جن سی انحصار طلب و همسر غیرقابل اعتماد، نمونه هایی از آدم هایی هستند که عشق را به صورت جبر مطلق تعریف می کنند. به رغم عقاید مذهبی رایج برای اینکه عشق را درک کنیم لازم نیست آنرا بپرستیم. عشق پدیده ای انسانی است که لذت و شادی زندگی را بیشتر می کند، نه جبر مطلقی که بتواند وجود ما را موجه جلوه دهد یا ما را تقدیس کند.
میل جن سی نیز به تقدیس نیاز ندارد. میل جن سی تمایل کثیفی نیست که بتوان آن را فقط با تولید مثل، ازدواج یا عشق توجیه کرد. البرت الیس به عنوان مدافع برجسته میل جن سی بدون احساس گناه یکی از صاحب نظران منطقی نادر برای آزادی جنسی بود. تاکید بر اینکه آمیزش جنسی به عشق نیاز دارد تا اینکه خوب باشد از قرار معلوم نوعی آموزه ی انسانی است که واقعا یک گرگ اخلاقی در لباس میش است، نوعی اخلاق قدیمی و سرکوبگر که اصرار دارد میل جنسی بر اساس ارزش والاتر و نه لذت فطری توجیه می شود.

آمیزش جن سی می تواند صرفا برای تفریح باشد. میل جن سی می تواند واضح ترین ابراز تمایل طبیعی افراد برای تولید لذت باشد. آزاد بودن در بهره مند شدن از این لذت عمیق، به معنی نادیده گرفتن ممنوعیت های غیر منطقی جامعه ی ضد جنسی یا توقعات نامعقول جامعه ای است که ارزش افراد را با تعداد ارگاسم هایی که کسب می کنند یا تعداد شریک جن سی آنها می سنجد. افراد آمیزش جنسی بدون احساس گناه و اضطراب دارند که به قدر کافی منطقی باشند که تمایلات جن سی طبیعی خود را بدون نگرانی از توقعات والدین یا عملکرد جن سی ابراز کنند.

عشق و صمیمیت قطعا زندگی را شیرین تر می کنند. تقریبا همه افراد، دوست داشتن و دوست داشتنی بودن را دلپذیر می دانند. تمایل به ارتباط برقرار کردن در رویارویی های میان فردی، کاملا معقول است. هر چه افراد ارتباط میان فردی بهتری داشته باشند خوشحال تر هستند. اما این به آن معنی نیست که عشق و صمیمت برای وجود انسان ضروری هستند. به محض اینکه عشق را واجب مطلق بدانیم، آدم های مضطرب، پرتوقع و وابسته ای می شویم. اگر به خودمان بگوییم که باید عشق بورزیم, سعی می کنیم کسانی که آن را تامین می کنند تصاحب کنیم. اگر آنها عشق خود را متوجه دیگران کنند, حسادت می ورزیم, و چنانچه کسی از راه برسد و عشق ما را تصاحب کند, بدون آن نمی توانیم به زندگی خود ادامه دهیم.

همسر متکی، شوهر حسود، شریک جن سی انحصار طلب و همسر غیرقابل اعتماد، نمونه هایی از آدم هایی هستند که عشق را به صورت جبر مطلق تعریف می کنند. به رغم عقاید مذهبی رایج برای اینکه عشق را درک کنیم لازم نیست آنرا بپرستیم. عشق پدیده ای انسانی است که لذت و شادی زندگی را بیشتر می کند، نه جبر مطلقی که بتواند وجود ما را موجه جلوه دهد یا ما را تقدیس کند.
میل جن سی نیز به تقدیس نیاز ندارد. میل جنسی تمایل کثیفی نیست که بتوان آن را فقط با تولید مثل، ازدواج یا عشق توجیه کرد. البرت الیس به عنوان مدافع برجسته میل جن سی بدون احساس گناه یکی از صاحب نظران منطقی نادر برای آزادی جن سی بود. تاکید بر اینکه آمیزش جن سی به عشق نیاز دارد تا اینکه خوب باشد از قرار معلوم نوعی آموزه ی انسانی است که واقعا یک گرگ اخلاقی در لباس میش است، نوعی اخلاق قدیمی و سرکوبگر که اصرار دارد میل جن سی بر اساس ارزش والاتر و نه لذت فطری توجیه می شود.

آمیزش جن سی می تواند صرفا برای تفریح باشد. میل جن سی می تواند واضح ترین ابراز تمایل طبیعی افراد برای تولید لذت باشد. آزاد بودن در بهره مند شدن از این لذت عمیق، به معنی نادیده گرفتن ممنوعیت های غیر منطقی جامعه ی ضد جنسی یا توقعات نامعقول جامعه ای است که ارزش افراد را با تعداد ارگاسم هایی که کسب می کنند یا تعداد شریک جن سی آنها می سنجد. افراد آمیزش جن سی بدون احساس گناه و اضطراب دارند که به قدر کافی منطقی باشند که تمایلات جن سی طبیعی خود را بدون نگرانی از توقعات والدین یا عملکرد جن سی ابراز کنند.
منبع : نظریه های روان درمانی/ جیمز پروچاسکا، جان نورکراس / یحیی سیدمحمدی / نشر روان