فردی

مفهوم ابرمن

مفهوم ابرمن

زنی که با شوهری آزاررسان زندگی می کند می گوید که در زندگی لیاقت بهتر از این را ندارد. دختر نوجوانی ادعا می کند از اینکه توان بریدن مچ دستش و گرسنگی کشیدن را دارد به خود می بالد.

مرد جوانی در امتحان دانشکدهٔ پزشکی رد می شود، به شدت احساس شرم می کند و، بعد، اقدام به خودکشی می کند.

یک قاضی درونی خارج از کنترل، دائم، این بیماران را تنبیه می کند. چرا؟

ما وجدان داریم، ظرفیت احساس گناه؛ حسی اخلاقی از اینکه چه چیزی درست و چه چیزی غلط است، که به زندگی مان معنا می بخشد؛ انگارهای آرمانی که برای رسیدن به آن تلاش می کنیم؛ یا صدایی درونی که به ما می گوید فلان کار را نکنیم.

ما بر اساسی استانداردهای درونی، که اعمالمان را هدایت می کنند، زندگی می کنیم. آنها ما را هدایت می کنند تا اگر اعمالمان با ارزش هایمان هماهنگ بود، آنها را تایید و، در غیر این صورت، آنها را رد کنیم (س، فروید، ۱۹۲۳).

وقتی به کسی صدمه می زنیم، احساس گناه می کنیم و سعی می کنیم تا صدمه را ترمیم کنیم (کلاین).

نتیجه

نتیجه اینکه، ممکن به عنوان پاداش رسیدن به آرمانهای درونی مان احساس حب نفس کنیم (برنر، ۱۹۵۵).

این جنبه های زندگی درونی ما سیستم “ابرمن ” را تشکیل می دهند (بارنت).

ابرمن، در ابتدا، به وجدان (س.فروید، ۱۹۲۳؛ راث ، ۲۰۰۱)، من آرمانی (س. فروید، ۱۹۲۳)، طلب رنج (برگلر ۱۹۸۲، ۱۹۵۲، ۱۹۹۱؛ س. فروید، ۱۹۲۳) و “رده “ای از من (س، فروید، ۱۹۲۳، ۱۹۰) اطلاق شد.

بعداً، متفکران ابرمن را خشونت جمع شده  دایمونیوم (برگلر، ۱۹۵۲) و مجموعهٔ هم ذات پنداری ها (بریتن”، ۲۰۰۳؛ کرنبرگ، ۱۹۷۵) تعریف کردند.

سایرین مفهوم ابرمن را به ظرفیت ما در احساس گناه (کلاین ۱۹۷۵) و سائق ما برای دانستن حقیقت (گروتستاین، ؛۲۰۰۴، رینیر، ۲۰۱۰) مرتبط کرده اند.

به منظور شفافیت بالینی، ما ابرمنی مرضی را مجموعه ای از هم ذات پنداری ها تعریف می کنیم که بیماران می توانند آنها را به صورت دفاع اجرا کنند.

@dynamicpsychotherapy

?منبع:هم آفرینی تغییر

نوشته :جان فردریکسون

ترجمه :دکتر عنایت خلیقی سیگارودی

#superego

#ابرمن

بنیاد روانشناسی و فلسفه

تازه ترین اخبار و مطالب در حوزه روانشناسی

گردآوری کننده: محسن میرزاآقا