زوج و ارتباط

فعال سازی

فعال سازی:

شامل خانواده ای است که با نشان دادن تسلسل های رفتاری مشکل ساز به درمان انها را به صورت مراوده های نمایشی به درمانگر نشان می دهد.
فنی که درمان گر از خانواده می خواهد که در حضور وی با یکدیگر تبادل نظر کنند و واقعیت خانواده را انگونه که اظهار می کنند تجربه کنند و به رقص دراورند و مراوده ناسازگار را بروز دهند. درمانگر سعی می کند مراوده ها را تصحیح کند و درعین حال به مشاهده کلامی و غیر کلامی بپردازد و با افزودن به شدت مراوده ها، درگیر کردن سایر اعضا در مراوده ها و ارائه ی مراوده های جایگزین، در این روند مداخله می کند.

مزایای درمانی فن فعال سازی : ۱- موجب تسهیل و سهولت سیستم درمان می شود، زیرا درمانگر و خانواده را سریع با هم درگیر می کند ۲ – وقتی خانواده واقعیت خود را در درمان به اجرا می گزارد همزمان این واقعیت را زیر سوال می برد ۳- موجب سهولت گسستگی می شود.

فعال سازی ۳ مرحله دارد:

۱- به مشاهده خودجوش اعضایی می پردازد که حیطه های ناسازگار را برجسته می سازند

۲- درمانگر فیلمنامه ای می سازد تا اعضای خانواده رقص ناسازگارشان را اجرا کنند

۳- به ارائه طرق مراوده ها می پردازند .

ر) مرز سازی :

یک خط نامرئی است که افراد را از نظر روانی از هم جدا می کند. وقتی خانواده ای در جلسه شرکت می کند، شیوه نشستن اعضا می تواند سرنخ اتحادها ، ائتلافها ، محور بودن و منزوی بودن باشد. اگر کودکی با عجله در صندلی کنار مادر بنشیند درمانگر می تواند در مورد مادر و کودک دست به مفروضاتی بزند. مرزها باید به طور کافی خوب تعریف شده باشند که اعضا زیر منظومه مجال انجام وظیفه را پیدا کنند و درعین حال به قدر کافی باز باشند تا اجازه تماس بین اعضای زیر منظومه ها و سایر اعضا فراهم گردد. در این فن هدف تغییر اعضای زیر منظومه خانواده یا فاصله بین آنهاست.

ز) بازگویی یا باز تعبیر:

در این فن معنای آغازین رویداد تغییر داده می شود و در بستر جدید قرار می گیرد که برای آن، یک تبیین منطقی دیگر امکان پذیر است. مفهوم اصلی در این روش، نامگذاری مجدد رویدادهاست تا ازاین رهگذر، دیدگاه سازنده تر و مفیدتری به وجود آید و لذا شیوه نگرش به آن رویداد و موقعیت تغییرکند. عمل تعویض برچسب یک واقعه یا موقعیت به منظور تغییر نگرش و تلقی های خانوادگی و سرانجام رفتار خانوادگی .
فن باز تعبیر به منظور تاثیر گذاشتن مثبت تر روی آنچه از ابتدا موقعیت ناجور تلقی شده است، به کار می رود. تغییر مکرر در برداشت منجر به تغییر در رفتار می شود.

ژ) نامتعادل سازی :

در این فن هدف این است که رابطه ی سلسله مراتبی اعضای زیر منظومه ای را تغییر دهیم. نا متعادل سازی روشی است که در آن درمانگران از یک فرد یا یک زیرمنظومه در مقابل بقیه اعضای خانواده حمایت می کنند. گاهی به ضعیف ترین عضو خانواده که در پایین هرم قدرت قرار دارد می پیوندند و به جای کوچک و خار کردن وی، او را حمایت می کنند.
زمانی که هر یک از اعضا در محیط های بین فردی بتوانند نقش ها و وظایف گسترده ای محک بزنند نا متعادل سازی به بروز تغییرات چشمگیری می انجامد.

فنون نامتعادل سازی:

۱- ممکن است درمانگر به اعضا بپیوندد:

که موجب به وجود آمدن عزت نفس در انها می شود. در واقع درمانگر برای تغییر وضعیت سلسله مراتبی یکی از اعضا خانواده به او می پیوندد. این فن اکثرا برای عضو حاشیه ای خانواده یا فردی که در پایین هرم قرار دارد استفاده می شود و موجب می شود او به گونه ای متفاوت به خود نگاه کند . درمانگر می تواند از پیوستن به عضو پرنفوذ خانواده به مثابه تکنیک نامتعادل سازی استفاده کند. او کارکردهای عادی عضو نافذ را تشدید می کند. هنگامی که از این فن برای حمایت سپر بلای خانواده استفاده می شود شانس تغییر در درون کل رابطه افزایش می یابد.

۲- نادیده گرفتن اعضا:

این فن با زمینه فرهنگی خانواده متفاوت است. چون مستلزم سخنوری و عمل به نحوه ای است که گویی دیگران وجود ندارند . عضوی که نادیده انگاشته شده اعتراض می کند. اعتراض به درمانگر می تواند به در افتادن مستقیم با او باشد یا در خواست از سایر اعضا برای حفظ یکپارچگی که این درخواست ائتلاف علیه درمانگر صف ارایی سلسله مراتب خانواده را میسر می سازد ( مثال : بی توجهی به کودک پر توقع). این فن را می توان برای کودک سرسختی که با امتناع از حرف زدن درمان را زیر سوال می برد، استفاده کرد .

۳- ائتلاف علیه اعضای خانواده :

در این فن درمانگر به عنوان عضوی از خانواده علیه یک عضو یا چند نفر از خانواده شرکت می کند. مثال : ائتلاف با کودکی که سپر بلاست در خانواده. البته این فن برای کودکی که از حمایت درمانگر محروم است زیان آور است.

اهداف درمان:

به طور کلی ساختار گرایان می کوشند، مجموعه قواعد تبادلی خانواده را بازسازی کنند. به طوری که اعضا شیوه های جایگزین و رضایت بخش تری را در ارتباط با یکدیگر فرا بگیرند و بهتر بتوانند در اینده با تعارض و فشار روانی کنار بیایند. مرزهای مناسب بین خرده نظام ها باید پی ریزی یا مجددا پی ریزی شوند، جایگاه مرتبه ای خانواده باید تحکیم شود و به جای قواعد کهنه باید قواعدی جایگزین شوند که با واقعیت های کنونی خانواده ارتباط بیشتری داشته باشند.

?منابع :

خانواده درمانی / ایرنه گلدنبرگ، هربرت گلدنبرگ / حمیدرضا حسین شاهی برواتی، سیامک نقشبندی .

خانواده درمانی “مفاهیم و روشها” / مایکل نیکولز، ریچارد شوارتز /