فردی

روان آزمونگری : نقش روان آزمونگری در خدمات روانشناختی (همگرایی های برون تستی)

روان آزمونگری : نقش روان آزمونگری در خدمات روانشناختی
دكتر علیرضا آقایوسفی-دانشيار روان شناسي

آزمونها در واقع محرکهایی هستند که ما به مراجع ارائه می دهیم تا واکنش و پاسخ آنها را ارزیابی کنیم.
ميگنا: دكتر علیرضا آقایوسفی-دانشيار روان شناسي:
یکی از پرسشهایی که همواره برای روانشناسان و مشاوران مطرح بوده این است که چه موقع لازم است آزمونهای روانشناختی را اجرا کنیم و کدام آزمون؟
همچنین چه نسبتی میان شرح حال و مشاهده و مصاحبه با آزمونهای روانی وجود دارد؟

نخست باید دانست که تشخیص بر سه پایه استوار است:
1. شرح حال، مشاهده و مصاحبه
2. روان آزمونگری
3. برآورد بالینی روانشناس

شرح حال، مشاهده و مصاحبه بی واسطه ترین داده هایی هستند که از مراجع استخراج می شوند. اهمیت این داده ها در اولویت قرار دارد. بهتر است متخصصین در استخراج داده ها از این منبع بیشترین مهارت را به دست آورند.
مشاهدات رفتار غیرکلامی مراجع از پوشش و آرایش گرفته تا حالات چهره ای و مانند آن معمولا کمتر قابلیت ساخته شدن دارند. به ویژه وقتی این داده ها به نسبت شرح حال پیشین و مصاحبه در طول جلسات قرار می گیرند.

آزمونها در واقع محرکهایی هستند که ما به مراجع ارائه می دهیم تا واکنش و پاسخ آنها را ارزیابی کنیم. این داده ها به تنهایی فقط در حد یک تفسیر کور قرار قرار دارند و زمانی معنای اصلی خود را به دست می آورند که با مشاهدات، شرح حال و مصاحبه تایید شوند.

این تایید در روانشناسی بالینی اصطلاحا همگرایی های برون تستی خوانده می شوند. آزمونهای روانی به ما کمک می کنند داده های مستخرج از جلسات را مورد آزمون قرار دهیم. حتی توصیه می شود پس از اتمام آزمون، مواد خاصی از تست یا پرسشنامه در جلسه با مراجع به بحث گذاشته شود تا از درستی فهم آن توسط مراجع اطمینان حاصل شود.
در مواردی که بایستی به یک مرجع قانونی یا سازمان و نهادی گزارش کنیم آزمونها می توانند در اتقان یافته های جلسات مشاوره بسیار سودمند باشند. با این وجود انتخاب آزمون مناسب برای هر مراجع و در هر موقعیت بابستی هوشمندانه باشد. به عنوان مثال به هنگام غربالگری هوش داوطلبان استخدام یا ورود به مدرسه یک آزمون هوش غیرکلامی و فرهنگ زدوده مناسب است. ولی وقتی با افت تحصیلی در مراجع رو به رو هستیم، آزمونی مانند وکسلر نه تنها بهره هوش ولی را مشخص می کند، بلکه می تواند فاصله توانمندیهای اکتسابی با قابلیت به عمل در آوردن آنها را نیز به ما نشان دهد. به علاوه، خرده مقیاسهای وکسلر می توانند نقاط ضعف و توانمندیهای شناختی متفاوت مراجع را نیز آشکار کند. در یک مثال دیگر، وقتی هدف از انجام آزمونهای موسوم به سخصیت برآورد ویژگیهای عمومی شخصیت باشد اجرای آزمونهایی چون 16 عاملی کتل یا نئو می توانند مناسب باشند. در حالی که وقتی با احتمال یک اختلال در مراجع مواجهیم یا استخراج حالات آسیب شناختی اولویت دارند آزمونهایی چون MMPI2 می تواند گزینه مناسبی باشد.

هر آزمون بر پایه یک سری مفروضه ها و مبانی نظری تدوین شده است که نادیده انگاشتن آنها می تواند کاربرد آزمون مورد نظر را زیر سوال ببرد.

برآورد بالینی روانشناس یا مشاور در نهایت بر پایه تحلیل داده های مستخرج از آزمونها و شرح حال و مصاحبه استوار خواهد بود. ممکن است نتایج آزمون با یافته های شما در جلسه همخوانی نداشته باشد. دلایل آن را به دقت وارسی کنید:
آیا آزمون در شرایط غیر استاندارد (مثل گرسنگی، خواب آلودگی و خستگی، شتاب) اجرا شده اند؟
آیا مراجع احتمالا از نتایج خاصی در آزمون سود خاصی می برد؟
آیا مواد آزمون را به خوبی دریافته و پاسخها را با دریافتی دقیق از مواد آزمون ارائه داده است؟
آیا پاسخها تصادفی بوده اند؟

بدون در نظر گرفتن این موارد، هر گونه استنتاجی می تواند مناقشه برانگیز باشد. کودکی که والدینش او را با روانشناس تهدید یا تنبیه کرده اند (مثلا گفته اند اگر این بار نمراتت کم شود تو را نزد روانشناس خواهیم برد) روی آورد لزوما مثبتی به آزمون نخواهد داشت.

آکادمی درمان شناختی – رفتاری

تازه ترین اخبار و مطالب در حوزه روانشناسی

گردآوری کننده: مهسا جوکار