فردی

درمان های سایکودینامیک برای اختلال شخصیت بوردرلاین

درمان های سایکودینامیک برای اختلال شخصیت بوردرلاین
از میان روش های درمانی پویا ، رویکردهای کرنبرگ (1975)، آدلر و بویی(1979) و بتمن و فوناگی(2004)، بیشترین توجه را بخود اختصاص داده اند .

در این بین ،روش درمانی کرنبرگ از همه قدیمی تر است . مدل روابط ابژه او به لحاظ تئوری و تکنیک، می توان گفت که جامع و یکپارچه بوده و تاثیر قابل ملاحظه ای بر ادبیات روانکاوی به جا گذاشته است.
روان درمانی بیانی (expressive psychotherapy) کرنبرگ برای اختلال شخصیت بوردرلاین یا سازمان شخصیت مرزی(BPO) درمان مبتنی بر انتقال (TFT) نامیده می شود و بر سه عامل اصلی تاکید می کند:
تفسیر ، خنثی بودن تکنیکی و تحلیل انتقال .
کانون تمرکز درمان بر رویارویی و حل و فصل تعارضات درون روانی قرار دارد. اهداف درمان نیز شامل افزایش کنترل تکانه و تحمل اضطراب ، توانایی تنظیم و تعدیل عواطف ، و شکل گیری روابط بین فردی با ثبات می شود. علاوه بر این ، روش (TFT) برای آماج (targets) درمانی از یک رویکرد سلسله مراتبی در سال اول درمان استفاده می کند .

درمان های سایکودینامیک

این آماج عبارتند از:

مهار رفتارهای خودکشی گرایانه و خود آسیب رسان ، رفتارهای مخرب درمان (therapy-destroying behaviors)، همانندسازی ها و تکرار الگوی روابط ابژه که در ارتباط انتقالی تجربه می شوند (Clarkine 2001) .
همچنین ، کرنبرگ برای آن دسته از درمانجویان مبتلا به (BPD) که از آشفتگی بیشتری برخوردارند. رواندرمانی حمایتی را هم پیشنهاد می کند . همانند رواندرمانی بیانی ، رواندرمانی حمایتی نیز بر اهمیت رابطۀ بین فردی در درمان (ترانسفرانس) تاکید می کند. با این تفاوت که در اوایل درمان ، تفسیرهای کمتری ارائه می شود و فقط واکنش منفی نسبت به درمانگر و درمان
مورد بررسی قرار می گیرد . هر دو روش درمانی، سالهای زیادی طول خواهد کشید و تمرکز اولیۀ آنها بر رفتارهای خودکشی گرایانه و رفتارهای مخرب درمان قرار دارد.
درمان ذهنی سازی (mentalization therepy) که توسط بتمن و فوناگی (2004) ایجاد شده ، روش درمانی فشرده ای است که در ردۀ درمان های دلبستگی قرار می گیرد . در این دیدگاه(BPD) به عنوان نوعی اختلال دلبستگی تلقی می شود و بر الگوهای ارتباطی و عوامل ناهشیاری که موجب بازداری تغییر می شوند، تاکید می کند((ذهنی سازی )) به ادراک یا تعبیر و تفسیر کنش های ارادی خود فرد و دیگران اشاره دارد . با این حساب ، کانون اصلی درمان ذهنی سازی ، کمک به درمانجو تا تجربه های ذهنی خود را به سطح هشیاری آورده و احساس منسجم و کاملی از عاملیت روانی (agency) را تسهیل کند . هدف این روش ، افزایش ظرفیت درمانجو برای بازشناسی افکار و احساساتی است که تجربه می کند.

بنیاد روانشناسی و فلسفه

تازه ترین اخبار و مطالب در حوزه روانشناسی

گردآوری کننده: محسن میرزاآقا

درمان های سایکودینامیک