فردی

درمان در محیط مراقبت های بهداشتی متغیر

درمان در محیط مراقبت های بهداشتی متغیر

هدف اصلی این کتاب کمک به متخصصین بهداشت روانی حاضر در محیط های سرپایی است تا بتوانند در حوزه اختلال های اضطرابی و افسردگی، درمان هایی با پشتوانه تجربی کافی ارائه دهند. ما اولین ویرایش این کتاب را در اوج جنبش مراقبت های بهداشتی نگاشتیم. زمانی که بسیاری از متخصصین بالینی تحت فشار و استرس بودند، زیرا می بایست درمان ارائه شده توسط آن ها مورد تأیید شرکت های بیمه قرار گیرند. دومین هدف ویرایش اول این کتاب، کمک به درمانگران برای قرار گرفتن در مسیر نظام مراقبت های بهداشتی با تدوین یک راهنمای کاربردی برای نگارش طرح های درمانی مورد تأیید ناظران مراقبت های بهداشتی است.
از زمان تاکنون تغییرات زیادی در نظام مراقبت های بهداشتی ایجاد شده است. طی دهه اخیر، بسیاری از شرکت های بیمه کمتر در ارائه مجوزها و نظارت های خود سخت گیری می کنند. ( هورگان، گارنیک، مریک و هودین، 2007). اگر چه ممکن است پیشرفت های اخیر این رویه را بر عکس کند. در سال 2008 شرکت « برابری سلامت روان» و « رویکردی متفاوت به اعتیاد» موظف شدند که همان پوشش بیمه ای را برای اختلال های روانشناختی داشته باشند که شرکت های بیمه ای برای بیماری های طبی ارائه می دادند، مشروط به اینکه سطح این مراکز با سطح درمانگاهی پزشکی برابر باشد. با این وجود، طبق آیین نامه سال 2008 بیمه گران مجبور شدند مجددا سخت گیری های خود را در نظام مراقبت های بهداشتی افزایش دهند ( کلمنز، 2010).
روشن است که هر اتفاقی در آینده بیفتد، همچنان رقابت بر سر ارائه خدماتی با کیفیت بالاتر ادامه خواهد داشت که البته می تواند هزینه هایی هم به همراه داشته باشد. در میان همه نظام های مراقبت های بهداشتی، فعالیت های بالینی مبتنی بر درمان های دارای حمایت تجربی، در اخذ مجوزهای لازم، نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند. بنابراین درمانگران باید برای توضیح دلیل استفاده از یک درمان خاص برای بیماران شان مستندات علمی محکمی داشته باشند.
یکی از مزایای درمان شناختی رفتاری که در این کتاب به آن اشاره شده، این است که به علت برخورداری از پشتوانه پژوهشی قوی در تأیید اثربخشی آن برای تسکین علائم بیماران مبتلا به اختلال های اضطرابی و افسردگی می تواند به عنوان یکی از خدمات بهداشت روانی مؤثر به شرکت های بیمه گر معرفی شود. به علاوه، از آنجایی که این درمان ها نسبتا کوتاه مدت طراحی شده اند، برای شرکت های بیمه و دیگر نهاد های ناظر بر هزینه های درمانی، مورد پذیرش هستند و با استقبال خوبی همراه شده اند.
نظام مراقبت های بهداشتی چند اصل کلی را که در رویکرد شناختی رفتاری نیز به عنوان عوامل زیر بنایی مطرح شده اند، مد نظر دارد. درک این اصول ( حتی اگر لزوما با آن موافق نباشید) هم برای مسامحه با ناظران مراقبت های بهداشتی و هم برای درمان بیماران راهگشا خواهد بود.
سه اصل کلی مشترک در نظام مراقبت های بهداشتی و رویکرد شناختی رفتاری به شرح زیر است.
1- « علائم» بیماری را باید به عنوان مشکل در نظر گرفت: به جای آن که علائم بیماران را نشانه ای از موضوات عمیق تر که باید هدف درمان باشد، در نظر گرفته شود، رویکرد شناختی رفتاری بر این موضوع تمرکز دارد که علائم بیمار، مشکلاتی هستند که باید رفع شوند. بنابراین درمان اختلال ها بر اساس علائم بیمار و نقص در عملکرد روزانه او تعریف می شود.
2- هدف، برطرف کردن علائم بیماری است: از آنجایی که علائم بیماری به عنوان یک مشکل در نظر گرفته می شوند، باید هدف درمان نیز کاهش یا رفع این علائم باشد. بنابراین برای ارزیابی اثربخشی درمان، نیاز به ابزارهایی به اندازه گیری تغییرات ایجاد شده در شدت علائم یا بهبود عملکر است.
3- اثر بخشی مداخلات درمانی در کاهش علائم باید توسط پژوهش های علمی مورد تأیید قرار گیرد: محققان حوزه شناختی رفتاری، تکنیک های درمانی را بر مبنای درک نظری خود از اختلال ها ایجاد کرده اند. تا زمانی که بر اساس کار آزمایی های بالینی، اثر بخشی این تکنیک ها در کاهش علائم، تأیید نشود، معتبر نخواهد بود. بنابراین اغلب محققان، کارآمدی تکنیک های مختلف شناختی رفتاری را با هم مقایسه می کنند تا مشخص شود کدام تکنیک با ترکیبی از کدام تکنیکها بیشترین تأثیر را در کاهش علائم بیمار دارد.
به طور خلاصه، محققان حوزه شناختی رفتاری ( و بیشتر ناظران مراقبت های بهداشتی) بر این باورند که علائم بیمار اهداف و تکنیک های درمانی را مشخص می کند؛ در نتیجه به دنبال شناسایی تکنیکهای درمانی تأیید شده می باشند.

 

نام کتاب: مداخلات و طرح های درمانی برای افسردگی و اختلال های اضطرابی
نوشته: رابرت لیهی، استفان ج. هولند، لاتاک. مک گین. ترجمه: دکتر مهدی اکبری، مسعود چینی فروشان